Dictiornary-Farsi | پیمایش ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
spanless	پیمایش ناپذیر


Search result with all words

immeasurable	پیمایش ناپذیر بیکران
Other Matches

free form	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
surveyed	پیمایش
surveys	پیمایش
traversal	پیمایش
scale factor	پیمایش
survey	پیمایش
mensuration	پیمایش
scan	پیمایش
scanned	پیمایش
scans	پیمایش
scaling	پیمایش
scan line	خط پیمایش
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
traverse station	ایستگاه پیمایش
traverses	پیمایش کردن
immeusurableness	پیمایش ناپذیری
traverse leg	شاخه پیمایش
immeasurability	پیمایش ناپذیری
traversed	پیمایش کردن
traversing	پیمایش کردن
scan path	مسیر پیمایش
traverse leg	ساق پیمایش
scan area	ناحیه پیمایش
mensurability	پیمایش پذیری
directional traverse	پیمایش سمتی
closing	بستن پیمایش
open travers	پیمایش باز
optical scanning	پیمایش نوری
closed traverse	پیمایش بسته
traverse	پیمایش کردن
fathomable	پیمایش پذیر
fathomable	قابل پیمایش
gaugeable	پیمایش پذیر
traingulation	پیمایش بوسیله مثلثات
traverse	حرکت سمتی پیمایش
surveyor's level	تراز مساحی یا پیمایش
traversed	حرکت سمتی پیمایش
traverseal	عمل طی کردن پیمایش
geodetically	موافق قاعده پیمایش
traverses	حرکت سمتی پیمایش
cursive scanning	پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
padding	پیمایش لایه گذاری
traversing	حرکت سمتی پیمایش
backtracking	عمل پیمایش معکوس یک لیست
closing azimuth error	اشتباه گرای بستن پیمایش
immeasurably	بطور غیر قابل پیمایش
heliometer	الت پیمایش قطر خورشید
tachymeter	دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
chain survey	پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
coherence	فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
mensurable	قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
thunderscan	یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
traingulation	تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
heliometry	پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
hypsometry	پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
refresh display cycle	زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
opisometer	الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
background noise	در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
inappeasable	ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر