English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
artillery annex پیوست توپخانه
Other Matches
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
annexes پیوست
clutch پیوست
annex پیوست
bond پیوست
coupling پیوست
annexing پیوست
clutched پیوست
clutches پیوست
clutching پیوست
appendages پیوست
tie bar پیوست
enclosures پیوست
enclosure پیوست
appendage پیوست
appendix پیوست
therewith به پیوست
annexation پیوست
constipation پیوست
appendixes پیوست
mains coupling پیوست شبکه
coupling factor ضریب پیوست
intelligence annex پیوست اطلاعاتی
input coupling پیوست ورودی
coupling element عنصر پیوست
intelligence annex پیوست اطلاعات
inductance coupling پیوست القائی
inductive flux linkage پیوست القائی
inductive exposure پیوست القائی
coupling of circuits پیوست مدارها
coupling resistance مقاومت پیوست
electron coupling پیوست الکترونی
impedance coupling پیوست امپدانس
flange coupling پیوست صفحهای
jaw clutch coupling پیوست دندانه
intermediate coupling پیوست واسطه
clutch coupling پیوست کلاج
electric coupling پیوست الکتریکی
dog clutch پیوست دندانهای
inductive coupling پیوست القائی
sleeve coupling پیوست تزویجی
annexed <adj.> <past-p.> پیوست شده
reunion باز پیوست
reunions باز پیوست
unite بهم پیوست
affected [added] <adj.> <past-p.> پیوست شده
affixed <adj.> <past-p.> پیوست شده
uniting بهم پیوست
enclosed <adj.> <past-p.> پیوست شده
transformer coupling پیوست ترانسفورماتور
unites بهم پیوست
attached <adj.> <past-p.> پیوست شده
attributed <adj.> <past-p.> پیوست شده
impedance feedback پیوست برگشت امپدانس
hose coupling پیوست لوله پلاستیکی
coupling coil سیم پیچ پیوست
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
append اویختن پیوست کردن
appended اویختن پیوست کردن
main coupling transformer ترانسفورماتور پیوست شبکه
appending اویختن پیوست کردن
appends اویختن پیوست کردن
input coupling loop حلقه پیوست ورودی
ordnace توپخانه
gunnery توپخانه
ordnance توپخانه
artillery توپخانه
railroad coupling پیوست یا تزویج راه اهن
coupling instability نااستواری پیوست تزلزل تزویج
inductive feedback پیوست برگشت وارونه القائی
self propelled توپخانه خودکششی
towed artillery توپخانه کششی
medium artillery توپخانه متوسط
division artillery توپخانه لشگری
division artillery توپخانه لشگر
hostile artillery توپخانه دشمن
heavy artillery توپخانه سنگین
gunner's party گروه توپخانه
field atrillery توپخانه صحرایی
fieldartillery توپخانه صحرایی
field artillery توپخانه صحرائی
corps artillery توپخانه سپاه
artillery piece قبضه توپخانه
artillery رسته توپخانه
artillery توپخانه صحرایی
artillery corps قسمت توپخانه
gunnery علم توپخانه
flak توپخانه ضد هوایی
artillery battalion گردان توپخانه
gunner جمعی توپخانه
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
artillery brigade تیپ توپخانه
gunners جمعی توپخانه
artillery branch رسته توپخانه
artillery ammunition مهمات توپخانه
artillerist متخصص توپخانه
antitank artillery توپخانه ضد تانک
army artillery توپخانه ارتش
armored artillery توپخانه زرهی
artillery corps رسته توپخانه
armored artillery توپخانه زرهدار
turret برج توپخانه
light artillery توپخانه سبک
coastal artillery توپخانه ساحلی
cannonry توپ و توپخانه
turrets برج توپخانه
battering train توپخانه محاصره
gunnery توپخانه دریایی
artillery group گروه توپخانه
artillery mount قنداق توپخانه
artillery mount سکوی توپخانه
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
gunnery قوانین تیر توپخانه
no fire line خط منع اتش توپخانه
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
spotter دیدبان توپخانه دریایی
rolling barrage سد اتش غلطان توپخانه
flak توپخانه پدافند هوایی
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
all available تمام توپخانه موجود
active status خط مشی فعال توپخانه
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
army artillery توپخانه نیروی زمینی
artillery preparation اتش تهیه توپخانه
artillery preparation تیر تهیه توپخانه
corps artillery توپخانه همراه سپاه
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
fire plan طرح اتش توپخانه
artillery chart طرح تیر توپخانه
firing chart طرح تیر توپخانه
gunnery ship ناو اموزشی توپخانه
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
enclose به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
jato unit موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
ask ask توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
air and naval gunfire اتش توپخانه دریایی و هوایی
stargauge وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
batteries حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
battery حمله با توپخانه ضرب و جرح
air defense artillery fire unit یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
surface mission پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
plotting room مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
towed توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
survey information center مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
spotting line خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
attach پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching پیوست کردن ضمیمه کردن
coupling transformer ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
mid range موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
offset plottin روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
service of the piece مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com