Dictiornary-Farsi | پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
homograft	پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود


Other Matches

graft	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafts	پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
mixd weave	بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
emulation	رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
offset knots	گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
hydrogen bonding	پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak	بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
directory	روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories	روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
monology	گفتگو باخود
board weave	تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
adding	باخود ترکیب کردن
soliloquize	باخود گفتگو کردن
add	باخود ترکیب کردن
adds	باخود ترکیب کردن
existential	وجودی
compound weave	بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
soliloquizer	کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist	کسیکه باخود حرف میزند
bring someone into line <idiom>	متقاعدکردن کسی درتوافق باخود
existential analysis	تحلیل وجودی
raison d'etre	علت وجودی
existential therapy	درمان وجودی
existential psychology	روانشناسی وجودی
daseinanalyse	تحلیل وجودی
existential anxiety	اضطراب وجودی
functions	خاصیت وجودی
functioned	خاصیت وجودی
function	خاصیت وجودی
he has nothing in him	همچو ادم با وجودی نیست
to carry a piece at safety	تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
the new chief was a nothing	رئیس تازه یک ادم بی وجودی بود
motif	گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet	فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk	ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab	سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
tissues	بافت
textures	بافت
contexture	بافت
loose texture	بافت شل
knit goods	کش بافت
texture	بافت
contexts	بافت
context	بافت
of a loose textture	شل بافت
knitted	بافت
fiber	بافت
neurine	بافت پی
tissue	بافت
gold tisane	زر بافت
grain	بافت
of a loose texture	شل بافت
associated	هم پیوند
associating	هم پیوند
associates	هم پیوند
imping	پیوند
grafted	پیوند
connexion	پیوند
grafts	پیوند
consociation	پیوند
inosculation	رگ پیوند
inosculation	پیوند رگ ها
graft	پیوند
associate	هم پیوند
linkages	پیوند
unrelated	بی پیوند
nexus	پیوند
graftage	پیوند
bond	پیوند
transplantation	پیوند
grafter	پیوند زن
hyphen	پیوند
hyphens	پیوند
zonule	پیوند
grafting	پیوند
colligation	پیوند
strapping	پیوند
linkage	پیوند
link	پیوند
slurring	پیوند
slurs	پیوند
ligament	پیوند
relation	پیوند
ligaments	پیوند
ligature	خط پیوند
connexions	پیوند
anastomosis	پیوند
connection	پیوند
slurred	پیوند
bonding	پیوند
synthesis	پیوند
merging	پیوند
syntheses	پیوند
slur	پیوند
direction	سمت بافت
fiber	بافت لیف
stroma	بافت نمدی
histogen	بافت ساز
basket weave	بافت حصیری
histogenesis	بافت سازی
cellular	بافت سلولی
knotless	بافت شل و آزاد
interlocking	بافت با قلاب
finespun	ریز بافت
stroma	بافت بنیادی
adipose tissue	بافت چربی
hand knife	خوش بافت
hand knitted	دست بافت
knotless	بافت تقلبی
flat weave	تخت بافت
fibrosis	تصلب بافت ها
web	بافت یا نسج
woofs	دست بافت
selvedge	گرد بافت
xylem	بافت چوبی
sennet	بافت حصیری
sclerosis	تصلب بافت
nerve tissue	بافت عصبی
welknit	خوش بافت
vascular tissue	بافت اوندی
vascular tissue	بافت هادی
weaves	ساختن بافت
woof	دست بافت
selvage	گرد بافت
chain stitch	بافت زنجیری
webs	بافت یا نسج
biopsy	بافت برداری
collenchyma	بافت کلانشیم
close-knit	ریز بافت
necrosis	بافت مردگی
sclerenchyma	بافت زنبوری
weave	ساختن بافت
cellular tissue	بافت زنبوری
soil texture	بافت خاک
knit goods	کالای کش بافت
histoloysis	بافت خواری
weaving draft	نقشه بافت
plain weave	بافت ساده
texture	بافت تاروپود
phloem	بافت لیفی
basket-weave	بافت حصیری
grossest	درشت بافت
grosses	درشت بافت
textures	بافت تاروپود
grosser	درشت بافت
fibres	بافت لیف
grossed	درشت بافت
gross	درشت بافت
typical <adj.>	بافت عادی
typical <adj.>	بافت معمولی
fibre	بافت لیف
homespun	بافت خانگی
slip	خطا در بافت
slit weave	بافت چاکدار
texture of soil	بافت خاک
style	سبک بافت
in vivo	بافت زنده
histology	بافت شناسی
texture	ترکیب بافت
grossing	درشت بافت
plain weave	بافت حصیری
elementary	مشابه
homogeneous	مشابه
corresponding	مشابه
similar	مشابه
lossy compression	مشابه 6-23
alike <adj.>	مشابه
related <adj.>	مشابه
semblable	مشابه
akin <adj.>	مشابه
quasi	مشابه
like <adj.>	مشابه
resembling <adj.>	مشابه
allo	مشابه
similar <adj.>	مشابه
analogous	مشابه
single bond	پیوند ساده
underpass approach	نشیب پیوند
bond moment	گشتاور پیوند
protocol	پیوند نامه
syndesmosis	پیوند رباطی
protocols	پیوند نامه
communication link	پیوند ارتباطی
tie bar	اهن پیوند
synchondrosis	پیوند غضروفی
bond order	مرتبه پیوند
basic linkage	پیوند اساسی
acetylenic linkage	پیوند استیلنی
additive	پیوند کد مخابراتی
chemical bond	پیوند شیمیایی
bond polarity	قطبیت پیوند
communications link	پیوند مخابراتی
additives	پیوند کد مخابراتی
back splice	پیوند وارون
bond strength	قدرت پیوند
back splice	پیوند معکوس
three center bonding	پیوند سه مرکزی