Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
sculpture in the round
پیکره سازی تمام بر
Other Matches
sculptures
پیکره سازی
sculpture
پیکره سازی
environmental sculpture
پیکره سازی محیطی
kinetic sculpture
پیکره سازی متحرک
wood carving
پیکره سازی چوبین
sculpture in the round
پیکره سازی همه جانبی
erased
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erase
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erases
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erasing
قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
demo
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
partial carry
فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
register
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
production
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
productions
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
close
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closer
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closest
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closes
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
statues
پیکره
statue
پیکره
structure
پیکره
figuring
پیکره تندیس
wood carving
پیکره چوبین
figure
پیکره تندیس
sculptural
پیکره نما
figures
پیکره تندیس
sculptor
پیکره ساز
half-figure
پیکره انتهایی
torso
پیکره نیمتنه
torsos
پیکره نیمتنه
sculptors
پیکره ساز
sculptured head
پیکره سر ادمی
statuettes
پیکره کوچک اندام
figurine
پیکره کوچک اندام
figurines
پیکره کوچک اندام
affronted
[پیکره های رو به روی هم]
statuette
پیکره کوچک اندام
aetos
راس پیکره بالا سنتوری
aetoma
[راس پیکره بالا سنتوری]
dog-ear
[واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
تمام شدن تمام کردن
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
panorama
تمام نما اینه تمام نما
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
thorough
تمام
full-length
تمام قد
all night
در تمام شب
whole length
تمام قد
full
تمام
completing
تمام
thru
تمام
full face
تمام رخ
full-face
تمام رخ
yame
تمام
incomplete
نا تمام
it is all up
تمام شد
out and out
تمام
out-and-out
تمام
rounded
پر تمام
full length
تمام قد
through
تمام
It's over.
تمام شد.
off
تمام
completed
تمام
completes
تمام
lion's share
تمام
entire
تمام
complete
تمام
whole
تمام
fullest
تمام
whole hog
تمام راه
all-
: همه تمام
he is fifty
تمام دارد
full orbed
تمام روشن
sterling
تمام عیار
all
: همه تمام
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
full mouthed
تمام دندان
cosine
جیب تمام
thru
تمام شده
cosines
جیب تمام
exhaustible
تمام شدنی
finishing
تمام کاری
all day long
<idiom>
تمام روز
rounded
تمام شده
full moon
ماه تمام
inchoate
نیمه تمام
exhausted
تمام شده
finisher
تمام کننده
full pay
حقوق تمام
full adder
تمام افزایشگر
fulfill
تمام کردن
full-page
تمام صفحه
go through with
<idiom>
تمام کردن
forth
تمام کردن
dyed-in-the-wool
به تمام معنی
fullest
تمام قدرت
fullest
تمام تکمیل
give out
<idiom>
تمام شده
dyed-in-the-wool
تمام عیار
full blown
تمام کامل
rounds complete
تیر تمام شد
holohedron
تمام وجهی
holohedral
تمام وجه
integral
کامل تمام
thoroughgoing
تمام وکمال
par excellence
به تمام معنی
finished
تمام شده
peter
تمام شدن
full automatic
تمام اتوماتیک
full blown
تمام شکفته
get (something) over with
<idiom>
تمام کردن
full-blown
تمام شگفته
in full fig
درلباس تمام
in full
تمام وکمال
due
تمام شده
main
بزرگ تمام
wrap up
تمام شدن
short measure full measure
پیمانه تمام
A whole week
یک هفته تمام
mast high
تمام افراشته
yean round
در تمام سال
main
مهم تمام
yearlong
یکسال تمام
spring-clean
تمام وکمالتمیزکردن
by all means
با تمام وسائل
round d.
دوجین تمام
full-blown
تمام کامل
full
تمام قدرت
full
تمام تکمیل
run out of
تمام کردن
dyed-in-the-wool
تمام و کمال
holosymmetric
تمام وجه
hade
شیب تمام
completive
تمام کننده
full view
نمای تمام رخ
to fill out
تمام کردن
to eat up
تمام کردن
to draw to an end
تمام شدن
fulfil
تمام کردن
to blow over
تمام شدن
fulfilled
تمام کردن
fulfilling
تمام کردن
fulfills
تمام کردن
fulfils
تمام کردن
lie in
تمام شدن
unfailing
تمام نشدنی
to finish off
تمام کردن
defunct
تمام شده
to see through
تمام کردن
end of mission
ماموریت تمام
processor
تمام کننده
full wave
تمام موج
to see out
تمام کردن
to run away with
تمام کردن
consummative
تمام کننده
consumptible
تمام شدنی
through
تمام شده
cosecant
قطرفل تمام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com