Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 174 (9 milliseconds)
English	Persian
pictorial art	پیکر نگاری
Search result with all words
portraiture	پیکر نگاری تعریف
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
Other Matches
pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
configurational isomers	هم پیکر
figure	پیکر
the twins	دو پیکر
figures	پیکر
constellation	پیکر
constellations	پیکر
arabic notation	پیکر
figuring	پیکر
effigies	پیکر
effigy	پیکر
digits	پیکر
images	پیکر
likeness	پیکر
digit	پیکر
likenesses	پیکر
image	پیکر
the twin brothers	دو پیکر
gemini	دو پیکر
gigantic	غول پیکر
gargantua	غول پیکر
titaness	زن غول پیکر
cora	[ستون پیکر زن]
iconology	پیکر شناسی
sculptress	پیکر تراش
immane	غول پیکر
portrayer	پیکر نگار
portraitist	پیکر نگار
iconography	پیکر نگار
half length	نیم پیکر
ikons	پیکر تصویر
sculptor	پیکر تراش
sculptors	پیکر تراش
statues	پیکر سازی
waxwork	پیکر مومی
waxworks	پیکر مومی
titan	غول پیکر
statue	پیکر سازی
titans	غول پیکر
statues	هیکل پیکر
icons	پیکر تصویر
figurine	پیکر کوچک
figurines	پیکر کوچک
icon	پیکر تصویر
statue	هیکل پیکر
monstrous	غول پیکر
casters	ستاره اول دو پیکر
giants	ادم غول پیکر
giant	ادم غول پیکر
paul bunyan	ادم غول پیکر
reconfiguration	پیکر بندی دوباره
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
caster	ستاره اول دو پیکر
giant corporation	شرکت غول پیکر
castor	ستاره اول دو پیکر
castors	ستاره اول دو پیکر
figure head	پیکر جلو کشتی
sculpture	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculptures	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
warlock	زن جادو گر و ساحر غول پیکر
gargantuan	غول پیکر عظیم الجثه
sculpture in miniature	پیکر تراشی کوچک اندام
paintress	زن پیکر نگاریا رنگ کار
herm	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
hermes	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
antic	[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
monograph	تک نگاری
hydrographic	اب نگاری
hydrography	اب نگاری
reticulum	نگاری
monographs	تک نگاری
arteriography	رگ نگاری
angiography	رگ نگاری
sciagraphy	سایه نگاری
oscillography	نوسان نگاری
tachygraphy	تند نگاری
leetter writing	نامه نگاری
letter writer	نامه نگاری
stylistics	سلیس نگاری
hydrography	علم اب نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
macrography	بزرگ نگاری
myography	عضله نگاری
psychography	روان نگاری
picture writing	تصویر نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
seismography	زلزله نگاری
pictography	صورت نگاری
phonography	صدا نگاری
phallography	نعوظ نگاری
petrography	سنگ نگاری
soleprint	انگشت نگاری از پا
spectrography	طیف نگاری
spectrography	بیناب نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
letter writing	نامه نگاری
surveys	اب نگاری دریایی
pornography	هرزه نگاری
topography	برجسته نگاری
arteriography	نبض نگاری
cardiography	قلب نگاری
cerography	موم نگاری
chromatography	رنگ نگاری
topography	مکان نگاری
ethnography	قوم نگاری
logging	واقعه نگاری
demography	امار نگاری
demography	مردم نگاری
demography	جمعیت نگاری
chronology	رخداد نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
cartography	نقشه نگاری
journalism	روزنامه نگاری
surveyed	اب نگاری دریایی
cranioscopy	جمجمه نگاری
crystallography	بلور نگاری
dactylagraphy	انگشت نگاری
electrotype	برق نگاری
survey	اب نگاری دریایی
hydrographic	مربوط به اب نگاری
eco mapping	بوم نگاری
dermatographia	پوست نگاری
data recording	داده نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
chronology	وقایع نگاری
electromyography	برق نگاری ماهیچه
emg	برق نگاری ماهیچه
finger print department	اداره انگشت نگاری
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
ideographs	حروف اندیشه نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
anecdotal method	روش واقعه نگاری
notepaper	کاغذ نامه نگاری
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
planography	نقشه نگاری طراحی
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
diary method	روش خاطره نگاری
electrocardiography	قلب نگاری برقی
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
seismic method	روش زلزله نگاری
mental topography	مکان نگاری ذهن
electroencephalography	برق نگاری مغز
topography	مکان نگاری مساحی
telegraphic	از راه دور نگاری
newspaper	روزنامه نگاری کردن
newspapers	روزنامه نگاری کردن
config.sys	در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
automatic	فرم های نامه نگاری
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
automatics	فرم های نامه نگاری
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
moulage	انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
stereography	طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram	منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com