Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
junction well
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
Other Matches
vertical sand drainage
زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
concurrence
تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
battery of wells
گروه چاهها
surface drains
زهکشهای سطحی
open ditches
زهکشهای روباز
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
in the d.
درمحل
emergency burial
دفن درمحل
mixing in place
اغشتگی درمحل
In a secure ( safe ) place.
درمحل محکم وامنی
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
nests
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
nest
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
ecesis
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
transplantable
قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
sleep in
درمحل کار خود جای خواب داشتن
substituted
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substitute
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
misfile
بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
substituting
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
keloid
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
fpla
Array ProgrammingLogic Field ارایه منطقی برنامه پذیر درمحل
illuviate
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
confluence
تلاقی
weaving
تلاقی
tangency
تلاقی
confluences
تلاقی
anastomois
تلاقی
conflux
تلاقی
anastomosis
تلاقی
collision
تلاقی
collisions
تلاقی
commissure
محل تلاقی
intersection point
نقطه تلاقی
vanishing point
نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تلاقی
meetings
تلاقی همایش
meeting
تلاقی همایش
crossing point
نقطه تلاقی
gantlet
تلاقی کردن
point of intersection
نقطه تلاقی
interactional points
نقاط تلاقی
incidence matrix
ماتریس تلاقی
groin
محل تلاقی دوطاق
quits
بی حساب تلاقی شده
counter
باجه تلاقی کردن
countering
باجه تلاقی کردن
countered
باجه تلاقی کردن
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
outfall
محل تلاقی دوابریز
groins
محل تلاقی دوطاق
redezvous
محل تلاقی یکانها
crossing
نقطه تلاقی دوراهی
confluence
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourses
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meeting
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
csma/cd
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
confluences
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourse
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meetings
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
gantlet
: محل تلاقی دو خط راه اهن
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
creasing
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
subsurface ice
یخ زیرزمینی
cellars
زیرزمینی
cellar
زیرزمینی
underground
زیرزمینی
subterranean
زیرزمینی
underground water
اب زیرزمینی
subsurface water
اب زیرزمینی
ground water
اب زیرزمینی
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
telematics
نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
buttock lines
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
under ground working
استخراج زیرزمینی
underdrain
زهکش زیرزمینی
grotto
غار زیرزمینی
grottoes
غار زیرزمینی
grottos
غار زیرزمینی
ground water table
سطح اب زیرزمینی
underground furnace
کوره زیرزمینی
under ground survey
برداشت زیرزمینی
kobold
غول زیرزمینی
ground water trench
بریدگی اب زیرزمینی
cavern
حفره زیرزمینی
ground water table
سفره اب زیرزمینی
underground mine
معدم زیرزمینی
underground cable
کابل زیرزمینی
underground
شبکه زیرزمینی
under ground mining
استخراج زیرزمینی
earth house
خانه زیرزمینی
tunnelled
دالان زیرزمینی
tunnels
دالان زیرزمینی
ground water
ابهای زیرزمینی
burrows
سوراخ زیرزمینی
burrowing
سوراخ زیرزمینی
burrowed
سوراخ زیرزمینی
burrow
سوراخ زیرزمینی
subbing
ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage
زهکشی زیرزمینی
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
tunneling
دالان زیرزمینی
tunneled
دالان زیرزمینی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
mine
راه زیرزمینی
camouflet
حفره زیرزمینی
mined
راه زیرزمینی
mines
راه زیرزمینی
tunnel
دالان زیرزمینی
ground water storage
اب انباشت زیرزمینی
mattamore
انبار زیرزمینی
ground water runoff
جریان زیرزمینی
ground water basin
حوزه اب زیرزمینی
caverns
حفره زیرزمینی
passing place
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
carrier sense
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
under ground
راه اهن زیرزمینی
rhizmatous
دارای ساقه زیرزمینی
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
hypogeum
قسمت زیرزمینی بنا
fluctutaion of water table
نوسان سفره اب زیرزمینی
metro
راه آهن زیرزمینی
metros
راه آهن زیرزمینی
actual velocity of ground water
سرعت واقعی اب زیرزمینی
kanat
کانالهای زه کشی زیرزمینی
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
underground railway
راه اهن زیرزمینی
underground
راه اهن زیرزمینی
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
culvert
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
culverts
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
rhizomatous
دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
keyth rope system
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
accross the slope system
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
mach stem
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous
تلاقی کردن ملاقات کردن
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
changes
تغییر
mutations
تغییر
stationary
بی تغییر
changed
تغییر
innovations
تغییر
changing
تغییر
amendment
تغییر
amendments
تغییر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com