Dictiornary-Farsi | چاپلوسی روغن زدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
grease	چاپلوسی روغن زدن
greased	چاپلوسی روغن زدن
greasing	چاپلوسی روغن زدن


Other Matches

fraise	چاپلوسی چاپلوسی کردن
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
oil can	حلب روغن , روغن دان
creosoting	روغن قیر روغن قطران
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
creosotes	روغن قیر روغن قطران
creosoted	روغن قیر روغن قطران
creosote	روغن قیر روغن قطران
flunkeyism	چاپلوسی
sliminess	چاپلوسی
subservience	چاپلوسی
adulation	چاپلوسی
lip-service	چاپلوسی
subserviency	چاپلوسی
sycophancy	چاپلوسی
soft-soap	چاپلوسی
obsequiousness	چاپلوسی
soft soap	چاپلوسی
soft-soaped	چاپلوسی
flattery	چاپلوسی
soft-soaping	چاپلوسی
toadyism	چاپلوسی
soft-soaps	چاپلوسی
lip service	چاپلوسی
collogue	چاپلوسی کردن
wagtails	چاپلوسی کردن
butter	چاپلوسی کردن
fleech	چاپلوسی کردن
subservience or cy	کمک چاپلوسی
to oil one's tongue	چاپلوسی کردن
blarney	چاپلوسی مداهنه
truckle	چاپلوسی کردن
buttered	چاپلوسی کردن
wagtail	چاپلوسی کردن
buttering	چاپلوسی کردن
flatters	چاپلوسی کردن
to speak with a sweet tongue <idiom>	چاپلوسی کردن
to talk with the tongues of angels <idiom>	چاپلوسی کردن
flatter	چاپلوسی کردن
sweet talk	چاپلوسی کردن
butters	چاپلوسی کردن
gloze	چاپلوسی کردن
soft-soap	چاپلوسی کردن تملق
soft-soaping	چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps	چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped	چاپلوسی کردن تملق
lay it on with trowel	اشکارا چاپلوسی کردن
double talk	چاپلوسی و زبان بازی
soft soap	چاپلوسی کردن تملق
cajoled	گول زدن چاپلوسی
cajole	گول زدن چاپلوسی
cajoles	گول زدن چاپلوسی
pour it on thick <idiom>	ماهرانه چاپلوسی کردن از
cajoling	گول زدن چاپلوسی
play up to someone <idiom>	با چاپلوسی سودبدست آوردن
to butter somebody up	برای کسی چاپلوسی کردن
to pander to somebody's ego <idiom>	برای کسی چاپلوسی کردن
to schmooze somebody	برای کسی چاپلوسی کردن
courtliness	نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
parrotry	بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
To sponge on some one .	کاسه لیسی کردن ( چاپلوسی کردن یا انگه شدن )
slaver	اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
blandish	نوازش کردن چاپلوسی کردن
oiling	روغن
greaser	روغن زن
oils	روغن
greasing	روغن
dopes	روغن
clurified or run butter	روغن
ointment	روغن
oil can	روغن زن
lubricants	روغن
lubricant	روغن
oil groove	روغن رو
buttered	روغن
ointments	روغن
grease	روغن
greased	روغن
dope	روغن
ghee	روغن
buttering	روغن
pomade	روغن سر
brilliantine	روغن مو
bandoline	روغن مو
bandolin	روغن مو
unction	روغن
butter	روغن
unguent	روغن
butters	روغن
sebaceous humour	روغن
ghi	روغن
oil	روغن
volatile oil	روغن اساسی
emulsion lubricant	روغن امولسیون
engine oil	روغن موتور
lubricating oil	روغن موتور
colza oil	روغن منداب
palmachristi	روغن کرچک
engine sump	کارتل روغن
flench	روغن گرفتن
filterpress	روغن گیر
compressor oil	روغن کمپرسور
motor oil	روغن موتور
colve oil	روغن میخک
wild rocket oil	روغن منداب
engine sump	تشتک روغن
gear lubricant oil	روغن گیربکس
emulsion lubricant	روغن عصاره
graphite lubricant	روغن گرافیت
grease box	روغن دان
essential oil	روغن اساسی
neapolitan ointment	روغن خاکستری
mercurial unguent	روغن خاکستری
gray or mercurial unguent	روغن خاکستری
garlic oil	روغن سیر
grnish	رنگ و روغن
heavy oil	روغن سنگین
lanoline	روغن پشم
inunction	روغن مالی
fusel oil	روغن فوزل
in grease	روغن دار
dripping pan	روغن گیر
illinition	روغن مالی
hydrolic pump	پمپ روغن
hydraulic oil	روغن رانش
grey unguent	روغن خاکستری
machine oil	روغن ماشین
train oil	روغن نهنگ
train oil	روغن بالن
tar oil	روغن قطران
sweet oil	روغن شیرین
sweet oil	روغن زیتون
sunflower oil	روغن افتابگردان
soluble oil	روغن حل شونده
soluble oil	روغن قابل حل
siccative oil	روغن سیکاتیو
rub with ointment	روغن مالیدن
replenisher	نافم روغن
pomade	روغن مالیدن
picamar	روغن قیر
paraffin oil	روغن پارافین
transformer oil	روغن مبدل
tung oil	روغن چرب
turpentine oil	روغن تریانتین
olive oil	روغن زیتون
brake fluid	روغن ترمز
cooking oil	روغن آشپزی
cod-liver oil	روغن ماهی
wash oil	روغن شستشو
unction	روغن مالی
palmoil	روغن خرما
palm oil	روغن نخل
palm oil	روغن خرما
oil mist	تیرگی روغن
oil level	سطح روغن
oil guage	درجه روغن
oil groove	شیار روغن
oil gage	گیج روغن
oil flow	جریان روغن
oil filter	صافی روغن
oil container	فرف روغن
oil channel	مجرای روغن
oil change	تعویض روغن
oil bath	حمام روغن
animal oil	روغن حیوانی
oil of roses	روغن سبز
oil passage	عبور روغن
oil plug	پیچ روغن
oscillating lubricator	روغن ده نوسانی
oleometer	روغن سنج
oleaginous	شبیه روغن
oilman	روغن فروش
oiler	روغن کار
oil squirt	اب دزدک روغن
oil sludge	رسوب روغن
oil seal ring	رینگ روغن
oil retaining ring	رینگ روغن
oil residue	ته نشست روغن
oil pump	پمپ روغن
oil pressure	فشارسنج روغن
mineral oil	روغن معدنی
cold drawn oil	روغن کرچک
dubbing	روغن چرم
oil paints	رنگ روغن
oil paint	رنگ روغن
lubricates	روغن زدن
lubricates	روغن زدن به
drabber	رنگ و روغن
lubricating	روغن زدن
lubricating	روغن زدن به
drab	رنگ و روغن
butter	روغن زرد
lubricated	روغن زدن به
lubricate	روغن زدن
mustard oil	روغن خردل
allyl isothiocyanate	روغن خردل