Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
Other Matches
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
to douse the glim
چراغ راخاموش کردن
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
air time
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
disc jockeys
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuner
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
sound effects
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
To extinguish ( put out ) a fire.
آتش راخاموش کردن
to cough down a speaker
باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
buzzing
هوم کردن رادیو
buzzed
هوم کردن رادیو
buzzes
هوم کردن رادیو
buzz
هوم کردن رادیو
to blow out alamp
خاموش کردن چراغ
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
lucubrate
بانور چراغ کار کردن
light line
خط خاموش کردن چراغ خودروها
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
twiddling
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddles
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddled
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddle
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
to work by candle light
شب کاری کردن دود چراغ خوردن
swabs
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
to listen with rapt attention
با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
to switch on the dipped
[dimmed]
headlights
چراغ نور پایین
[ماشین]
را روشن کردن
lotions
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
shingle
توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
radios
رادیو
receiving set
رادیو
radio
رادیو
broadcasting
رادیو
aligning tool
رادیو
neutralizing tool
رادیو
radioed
رادیو
a radio
رادیو
radioing
رادیو
wirelesses
رادیو
wireless
رادیو
telly
تلویزیون
goggle box
تلویزیون
Goh Chok Tong
تلویزیون
a television
تلویزیون
tellies
تلویزیون
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
radio relay
رادیو رله
receptacles
ژاک رادیو
banana pin
دو شاخه رادیو
receptacle
ژاک رادیو
radio frequency choke
چوک رادیو
radio tube
لامپ رادیو
radio button
دکمه رادیو
radio set
دستگاه رادیو
radio star
اختر رادیو
air cell a battery
باتری رادیو
radiometer
رادیو متر
radiotrician
تکنیسین رادیو
radiography
عکسبرداری رادیو
battery receiver
رادیو باتری
radiotelegraph
رادیو تلگراف
radio engineering
مهندسی رادیو
radioisotope
رادیو ایزوتوپ
radioactivity
رادیو اکتیویته
broadcasting station
ایستگاه رادیو
radioactive
رادیو اکتیو
radioisotope
رادیو اکتیو
skiagraphy
رادیو گرافی
radio engineering
تکنیک رادیو
schematic diagram
نقشه رادیو
face
صفحه تلویزیون
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
screening, screenings
صفحه تلویزیون
faces
صفحه تلویزیون
educational television
تلویزیون اموزشی
couch potatoes
معتاد به تلویزیون
screens
صفحه تلویزیون
screen
صفحه تلویزیون
videoing
تلویزیونی تلویزیون
couch potato
معتاد به تلویزیون
screened
صفحه تلویزیون
videos
تلویزیونی تلویزیون
closed circuits
تلویزیون مداربسته
channel selector
سلکتورکانالهای تلویزیون
channel
کانال تلویزیون
faceplate
صفحه تلویزیون
vieming screen
صفحه تلویزیون
channeling
کانال تلویزیون
color television
تلویزیون رنگی
videoed
تلویزیونی تلویزیون
video
تلویزیونی تلویزیون
TV
مخفف تلویزیون
TVs
مخفف تلویزیون
channelled
کانال تلویزیون
closed circuit
تلویزیون مداربسته
channels
کانال تلویزیون
channeled
کانال تلویزیون
radiocast
توسط رادیو گستردن
aerials
انتن هوایی رادیو
aerial
آنتن هوایی رادیو
on the air
<idiom>
بخشاز رادیو وتلوزیون
wave band
دسته امواج رادیو
pick up
<idiom>
دریافت صدای رادیو و...
radioluminescence
رادیو لومینه سانس
universal receiver
رادیو برق و باتری
radon
ماده رادیو اکتیو
radiotelephony
مکالمه رادیو تلفنی
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radials
محوری مربوط به رادیو
blooper
صدای نامطبوع رادیو
radial
محوری مربوط به رادیو
tune in
<idiom>
پخش از رادیو وتلوزیون
l antenna
انتن معمولی رادیو
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
televise
با تلویزیون نشان دادن
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
televises
با تلویزیون نشان دادن
teleplay
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
flaking
برفک زدن تلویزیون
flaked
برفک زدن تلویزیون
spherical faceplate
صفحه محدب تلویزیون
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
televising
با تلویزیون نشان دادن
flake
برفک زدن تلویزیون
image effect
اثر تصویر تلویزیون
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
televisor
بیننده برنامه تلویزیون
cylindrical faceplate
صفحه استوانهای تلویزیون
televised
با تلویزیون نشان دادن
The television flickers .
تصویر تلویزیون می لرزد
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
airborne radio relay
سیستم رادیو رله هوابرد
radiosonde
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
banana jack
مادگی در رادیو برای دوشاخه
radiostrontium
استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
juicer
متخصص نور در تلویزیون وتاتر
couch potato
معتاد به تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
picture
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening
نمایش بر روی پرده تلویزیون
pictured
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
pictures
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
decay
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decays
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
crunch
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunches
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
The pigeous peched on the television aerial .
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
transmission
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmissions
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
screening, screenings
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
teleran
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
pal
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pals
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
snow
برفک روی صفحه تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
screened
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
UHF
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
radiobiology
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
relayed
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
ntsc
Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
He acquired kudos by appearing on television.
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
aston
[British E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com