English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
lighting چراغ بندی ماشین
Other Matches
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
tail light چراغ عقب ماشین
tail lights چراغ عقب ماشین
headlight چراغ جلو ماشین
headlights چراغ جلو ماشین
head light چراغ جلو ماشین
to switch on the dipped [dimmed] headlights چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
staplers ماشین عدل بندی
stapler ماشین عدل بندی
harvester ماشین درو و باقه بندی
harvesters ماشین درو و باقه بندی
totalisator ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizator ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizer ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
nightlights چراغ کم سو
overtaking light چراغ
lamp چراغ
lampad چراغ
lamps چراغ
lamplighter چراغ چی
nightlight چراغ کم سو
lampers چراغ
white steaming light چراغ
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
traffic signal چراغ راهنمایی
come-on چراغ زدن
portable lamp چراغ سیار
blowtorch چراغ جوشکاری
blowtorches چراغ جوشکاری
lamp لامپ چراغ
light bulb چراغ برق
light bulbs چراغ برق
portable standard چراغ مطالعه
lamps لامپ چراغ
incandescent mantle توری چراغ
bunsen burner چراغ بونزن
lamp post تیر چراغ
warning light چراغ خطر
lampblack دوده چراغ
red lights چراغ قرمز
gas lights چراغ گازی
gas light چراغ گازی
portable lamp چراغ گردان
flashing light چراغ چشمک زن
battle lights چراغ پلیس
battle lantern چراغ خطرجنگی
electric bulb چراغ برق
come-ons چراغ زدن
stop light چراغ ترمز
stop lamp چراغ ترمز
red lights چراغ سمت چپ
red lights چراغ خطر
red light چراغ سمت چپ
red light چراغ خطر
red light چراغ قرمز
stereopticon چراغ عکس
electric lamp چراغ برق
lamppost تیر چراغ
spotlights چراغ نورافکن
spotlighting چراغ نورافکن
light line خط چراغ جنگی
light list چراغ نامه
flashlight چراغ قوه
flashlights چراغ قوه
light house چراغ دریایی
gaslight چراغ گاز
dim light چراغ جنگی
pressure lamp چراغ تلمبهای
head lamp چراغ پیشانی
landing light چراغ فرود
dashboard light چراغ داشبورد
spotlighted چراغ نورافکن
spotlight چراغ نورافکن
lucernal چراغ دار
lamplight روشنائی چراغ
blind چراغ چشمک زن
stoplight چراغ ترمز
light چراغ برق
neon چراغ نئون
bunsen burners چراغ بونزن
kerosene نفت چراغ
dome light چراغ برجک
gas flame چراغ گازی
lamp-posts تیر چراغ
lampron چراغ موشی
indicator چراغ راهنما
lamp-post تیر چراغ
leading light چشم و چراغ
stoplights چراغ ترمز
blinker چراغ چشمک زن
portable standard چراغ ایستا
lantern چراغ بادی
nightlights چراغ خواب
occulting light چراغ ممتد
hurricane lamp چراغ بادی
hurricane lamp چراغ دریایی
activity light چراغ فعالیت
paraffin oil نفت چراغ
acetylene burner چراغ استیلنی
hurricane lamps چراغ بادی
limelight چراغ یانورقوی
indicating lamp چراغ راهنما
aiming light چراغ شاخص
blinded چراغ چشمک زن
blinds چراغ چشمک زن
spirit lamp چراغ الکلی
alcohol lamp چراغ الکلی
alcohol burner چراغ الکلی
aiming post light چراغ شاخص
nightlight چراغ خواب
abat jour پرتوافکن چراغ
lampshades گنبدهی چراغ
torching چراغ قوه
torched چراغ قوه
lampshade گنبدهی چراغ
magic lanterns چراغ عکس
torches چراغ قوه
fanal چراغ گشتی
fixed light چراغ ثابت
light چراغ راهنمایی
hurricane lamps چراغ دریایی
lighted چراغ راهنمایی
lightest چراغ راهنمایی
leading lights چشم و چراغ
torch چراغ قوه
flash light چراغ قوه
magic lantern چراغ عکس
safety lamp چراغ ایمنی
beacon چراغ دریایی
traffic lights چراغ راهنمایی
traffic light چراغ راهنمایی
lanterns چراغ توری
mantle توری چراغ
mantles توری چراغ
lamp stand چراغ دان
battery lamp چراغ قوه
standing light چراغ پلیسی
torch light چراغ قوهای
electric torch چراغ قوهای
pocket lamp چراغ قوه
standing light چراغ ثابت
safety lamp چراغ اطمینان
mantle lamp چراغ توری
mantle burner چراغ توری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com