English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (8 milliseconds)
English Persian
She is hopping mad . چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Other Matches
collator 1-نرم افزار جمع آوری داده ها 2-وسیلهای کارت پانچ ها را جمع آوری میکند
Take it or leave it. می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
collect جمع آوری کردن
round up <idiom> گرد هم آوردن ،جمع آوری
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
toxicomania سم خواهی
to gather information [about; on] جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
acquisition جمع آوری داده در مورد یک موضوع
collections 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
acquisition پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisitions پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisitions جمع آوری داده در مورد یک موضوع
progressiveness ترقی خواهی
oestrus گشن خواهی
nosophilia بیماری خواهی
illy ازروی بد خواهی
homoerotism همجنس خواهی
estrus گشن خواهی
hebephilia نوجوان خواهی
progressivism ترقی خواهی
sapphism همجنس خواهی
thanatomania مرگ خواهی
Why dont you leave me alone? از جان من چه می خواهی ؟
zoophily حیوان خواهی
zoophilia حیوان خواهی
zealotry هوا خواهی
will to power قدرت خواهی
uranism همجنس خواهی
thou wilt go خواهی رفت
thou shalt go خواهی رفت
ephebophilia جوان خواهی
electron affinity الکترون خواهی
homosexuality همجنس خواهی
zeal خیر خواهی
blackmails باج خواهی
amende honorable پوزش خواهی
amativeness خاطر خواهی
blackmailed باج خواهی
blackmail باج خواهی
inversions همجنس خواهی
coprophilia مدفوع خواهی
benevolence خیر خواهی
willy nilly خواهی نخواهی
willy-nilly خواهی نخواهی
benevolence نیک خواهی
blackmailing باج خواهی
inversion همجنس خواهی
to rally scattered troops جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
to gather supporters around oneself جمع آوری کردن هواداران به دور خود
The funds collected so far . وجوهی که تا کنون گرد آوری شده است
scrape up <idiom> پیدا یا جمع آوری چیزی ازروی نشانه
What are the collection procedures for ...? روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
to cull wool پشم چیدن [کندن و جمع آوری کردن]
Why do you want to know ? dont be nosy. می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
Do you want some more food ? بازهم غذا می خواهی ؟
polls نظر خواهی کردن
polled نظر خواهی کردن
poll نظر خواهی کردن
apologising عذر خواهی کردن
liberalism اصول ازادی خواهی
apologised عذر خواهی کردن
apologises عذر خواهی کردن
apologized عذر خواهی کردن
apologizes عذر خواهی کردن
apologizing عذر خواهی کردن
apologize عذر خواهی کردن
What the hell do you want? چه زهر ماری می خواهی ؟
urning در همجنس خواهی مردان
tribadism همجنس خواهی فاعلی
to offer an apology عذر خواهی کردن
sapphism همجنس خواهی زنان
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
public spiritedness خیر خواهی مردم
apologise عذر خواهی کردن
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
appealable قابل پژوهش خواهی
crystal growth affinity رشد خواهی بلور
hypersexuality فزون خواهی جنسی
supercilious از روی خود خواهی
latent homosexuality همجنس خواهی نهفته
abundancy motive انگیزه فزون خواهی
accumulates جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
CD R فن آوری که به کاربر اجازه خواندن و نوشتن بر دیسک R-CD میدهد
accumulate جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulating جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
Having hardly arrived you want to. . . هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at خواهی نخواهی اقدام کردن
Do you want to have your fortune told? می خواهی برایت فال بگیرم ؟
generosity خیر خواهی گشاده دستی
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure ! مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do! <proverb> خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
R & D سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spirit خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man . اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
compact دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacts دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacting دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacted دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
nothing serves to but apology هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
constants فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
CD WO دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد
cue پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
invitation وعده خواهی وعده گیری
invitations وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone <proverb> اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com