Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
nut
چرخ دنده ساعت
Other Matches
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
ungear
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
Look at the watch.
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
دنده مهمیزی دنده خاردار
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
My curfew is at 11.
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindles
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
rougher
دنده دنده کننده
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
clockwise
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock
ساعت از روی ساعت
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
sprocket
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
drives
دنده
strict
یک دنده
stricter
یک دنده
slat
دنده ها
slats
دنده ها
strictest
یک دنده
gears
دنده
spare ribs
سر دنده
hard-nosed
یک دنده
dependum
ته دنده
gear
دنده
rib
دنده
geap
دنده
geared
دنده
costa
دنده
drive
دنده
gear cutter
دنده تراش
gearshift
میله دنده
gearshift
دنده عوض کن
gearshifts
میله دنده
gearshifts
دنده عوض کن
geared
جعبه دنده
frame
دنده عرضی
steering gear
دنده فرمان
geared
چرخ دنده
pinions
جرخ دنده
cogged wheel
چرخ دنده
gearing
جعبه دنده
gearboxes
جعبه دنده
gearbox
جعبه دنده
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
jackshaft
دنده عقب
gears
جعبه دنده
pinion
جرخ دنده
pinioning
جرخ دنده
gears
چرخ دنده
shifting lever
دسته دنده
gear
جعبه دنده
cogs
دنده چرخ
cogged wheels
چرخ دنده ها
thread
دنده پیچ
threads
دنده پیچ
gear wheel
چرخ دنده
longitudinal
دنده طولی
transmissions
جعبه دنده
cog wheel
چرخ دنده
cog
[cogwheel]
چرخ دنده
chop
گوشت دنده
cog
دنده چرخ
high speed
دنده سریع
rib
دنده میله
gear wheels
چرخ دنده ها
gearwheels
چرخ دنده ها
gear
چرخ دنده
cogwheels
چرخ دنده ها
stave
دنده بشکه
gear level
دسته دنده
cog wheels
چرخ دنده ها
rib
گوشت دنده
sprocket
دنده زنجیر
gearwheel
چرخ دنده
ratchet
دنده جغجغه ای
toothed wheel
چرخ دنده
sheath
تیزی دنده
wheelwork
چرخ دنده
stick shift
دسته دنده
drive mechanism
جعبه دنده
cross-rib
دنده ی قوس
transmission
جعبه دنده
sheaths
تیزی دنده
top radius
گردی سر دنده
bevel gear
دنده کرامویل
reverse gears
دنده معکوس
worm gear
دنده مارپیچی
timber
دنده عرضی
cogwheel
چرخ دنده
cramwheel
دنده کرامویل
cramwheel
دنده مخروطی
pinwheel
چرخ دنده
worm gear
دنده مورب
spur gear
دنده ملخی
ribbed
دنده دار
grooved
دنده دار
dependum angle
زاویه ته دنده
reverse gear
دنده معکوس
bevel gear
دنده مورب
french chop
گوشت دنده
gear case
جعبه دنده
spareribs
گوشت دنده
laticostate
دنده پهن
gear box
جعبه دنده
planetary gear
دنده خورشیدی
steering gear
دنده سکان
low gear
دنده کندکن
external thread
دنده خارجی
bendix
دنده استارت
transmission case
جعبه دنده
bendix
دنده بندیکس
gear case
پوسته جعبه دنده
crown gear
چرخ دنده محدب
worm gear
چرخ دنده حلزونی
spare ribs
گوشت دنده با استخوان
gear ratio
نسبت چره دنده ها
sun gear
چرخ دنده خورشیدی
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
compasition gear
چرخ دنده مرکب
geared
پوشش دنده دار
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
step up gear
چرخ دنده افزاینده
gear box
جعبه دنده گیرباکس
gearbox position
وضعیت جعبه دنده
grub screw
میله دنده دار
worm wheel
دنده کرمی شکل
rack
چرخ دنده دار
wracks
چرخ دنده دار
gear quadrant
ماهک جعبه دنده
driving gear
چرخ دنده محرک
steering gear
جعبه دنده فرمان
eight speed gear drive
گیربکس هشت دنده
gear change box
جعبه تعویض دنده
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
starter gear ring
چرخ دنده استارتر
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
racked
چرخ دنده دار
four gear drive
گیربکس چهار دنده
gears
پوشش دنده دار
differential gear
دنده عقب اتومبیل
get up on the wrong side of the bed
<idiom>
از دنده چپ بلند شدن
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
gear in
درگیری دو چرخ دنده
gear friction
اصطکاک چرخ دنده
contact backlash
دنده کور تماس
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
racks
چرخ دنده دار
gear
پوشش دنده دار
wracked
چرخ دنده دار
riblet
انتهای دنده گوسفند
magnetic gear shift
دسته دنده مغناطیسی
tricostate
سه دندهای دارای سه دنده
quick change gearbox
جعبه دنده نورتون
high gear
دنده قوی خودرو
inside thread
دنده داخلی قلاویز
short ribs
گوشت با استخوان دنده
ratchet
ضامن چرخ دنده
tumble gear
چرخ دنده واسطه
cross-springer
[دنده اریب در طاق]
gear shift
دسته دنده اتومبیل
rachet
ضامن چرخ دنده
pinions
دنده هرزه گرد
transmission oil
روغن جعبه دنده
transmission grease
گریس جعبه دنده
it serves him right
دنده اش هم نرم شود
transmission gear
چرخ دنده انتقال
pinion
چرخ دنده جناحی
pinion
دنده هرزه گرد
pinioning
چرخ دنده جناحی
reduction gear
چرخ دنده کاهنده
pinioning
دنده هرزه گرد
pinions
چرخ دنده جناحی
pull gear
چرخ دنده بالابر
gear lever
دسته دنده اتومبیل
worm wheel
چرخ دنده حلزونی
rib
دنده دار کردن
rib
هرچیز شبیه دنده
hoisting gear
چرخ دنده بالابر
helical gear
چرخ دنده حلزونی
spiral gear
چرخ دنده حلزونی
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
planetary gear
چرخ دنده سیارهای
gear stick
دسته دنده اتومبیل
sawtooth wave
موج دنده ارهای
pair of gears
زوج چرخ دنده
ratchets
ضامن چرخ دنده
he broke his rib or something
دنده منده اش شکست
precostal
واقع در پیش دنده ها
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com