Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English
Persian
d. eyes
چشمان بادکرده
dilated eges
چشمان بادکرده
Other Matches
baggiest
بادکرده
bouffant
بادکرده
tumid
بادکرده
padded
بادکرده
turgid
بادکرده
baggy
بادکرده
inflated
بادکرده
tumescent
بادکرده
baggier
بادکرده
bloated
بادکرده-پرازازغذاومایعاتوگاز
ventricose
بادکرده شکم دار
bombe
بادکرده وگرد ومحدب
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
languideyes
چشمان بی حال
languideyes
چشمان بیمار
hazel eyes
چشمان میشی
streaming eyes
چشمان اشکبار
die away
چشمان خماریابیحال
expressive eyes
چشمان با حالت
blear eyes
چشمان قی گرفته
languishing eyes
چشمان خمار
stalk eyed
دارای چشمان جلوامده
popeyed
دارای چشمان برامده
sunken eyes
چشمان فرو رفته
dry-eyed
دارای چشمان بیسرشک
beady eyes
چشمان ریز براق
f.eyes
چشمان فتان یاگیرنده
haggard
دارای چشمان فرورفته
coma vigil
اغماء با چشمان باز
asquint
با چشمان لوچ یاچپ
beady
دارای چشمان ریز وگرد
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
fire eyed
دارای چشمان افروخته یادرخشان
bloods hot eyes
چشمان قرمز و خون گرفته
sloe eyed
دارای چشمان ابی پرنگ
bleary
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
move to tears
اشک از چشمان کسی جاری شدن
ventricos
بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com