Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English
Persian
languishing eyes
چشمان خمار
Other Matches
cold turkey
خمار
lank
خمار
languid
خمار
boozers
خمار
boozer
خمار
hung over
خمار
drunkards
خمار
drunkard
خمار
With her languid eyes .
با چشمهای مستش ( خمار )
glazed
منگ - خمار - بیحوصله
expressive eyes
چشمان با حالت
hazel eyes
چشمان میشی
languideyes
چشمان بیمار
languideyes
چشمان بی حال
streaming eyes
چشمان اشکبار
die away
چشمان خماریابیحال
dilated eges
چشمان بادکرده
d. eyes
چشمان بادکرده
blear eyes
چشمان قی گرفته
f.eyes
چشمان فتان یاگیرنده
stalk eyed
دارای چشمان جلوامده
dry-eyed
دارای چشمان بیسرشک
popeyed
دارای چشمان برامده
coma vigil
اغماء با چشمان باز
haggard
دارای چشمان فرورفته
asquint
با چشمان لوچ یاچپ
beady eyes
چشمان ریز براق
sunken eyes
چشمان فرو رفته
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
sloe eyed
دارای چشمان ابی پرنگ
bloods hot eyes
چشمان قرمز و خون گرفته
beady
دارای چشمان ریز وگرد
fire eyed
دارای چشمان افروخته یادرخشان
bleary
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
move to tears
اشک از چشمان کسی جاری شدن
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
pub
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pubs
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com