Dictiornary-Farsi | چهار ترک چهار گوشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (11 milliseconds)

English	Persian
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه


Search result with all words

quadrangle	قطعه سربی چهار گوشه
quadrangles	قطعه سربی چهار گوشه
coffin corner	چهار گوشه زمین
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
quadrangular	چهار گوشه
tetragon	چهار گوشه
close	چهار گوشه
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
Other Matches

trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
quadrilaterals	چهار بر
quadrilateral	چهار بر
quadruple	چهار لا
quarter	چهار یک
four	چهار
tetrad	چهار
quadrupeds	چهار پا
quartile	چهار یک
quatre	چهار
quadrupled	چهار لا
tetragon	چهار بر
quadruples	چهار لا
quadrate	چهار یک
quadrupling	چهار لا
quadruped	چهار پا
galloped	چهار نعل
squares	چهار گوش
squaring	چهار گوش
backfour	چهار مدافع
square dome	چهار طاقی
tetrastich	چهار بیتی
tetrasporous	چهار هاگی
all fours	چهار دست و پا
tetrad	چهار عنصری
tetrasporic	چهار هاگی
tetrapod	پروانه چهار پا
squared	چهار گوش
tetrastichous	چهار جزیی
the four seasons	چهار فصل
Wednesday	چهار شنبه
the cardinal humours	چهار ابگونه
tetravalent	چهار بنیانی
quadripartite	چهار جزئی
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
Wednesdays	چهار شنبه
qyaternary	چهار تایی
tetravalent	چهار فرفیتی
tetratomic	چهار اتمی
square	چهار گوش
tertramerous	چهار جزئی
tetradactylous	چهار پنجهای
four	عدد چهار
quadrilaterals	چهار جانبه
quadrilaterals	چهار ضلعی
tetramerous	چهار جزیی
quadrilateral	چهار جانبه
quadrilateral	چهار ضلعی
quadruple	چهار گانه
quadruple	چهار تایی
quadrupling	چهار تایی
quadrupling	چهار گانه
quadrupled	چهار تایی
quadruples	چهار گانه
tetrameter	چهار وزنی
tetraphyllous	چهار برگه
tetragon	چهار ضلعی
footstool	چهار پایه
footstools	چهار پایه
gallop	چهار نعل
gallops	چهار نعل
tetrahedral	چهار ضلعی
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedron	چهار وجهی
quadruples	چهار تایی
quadruplets	چهار گانه
four way	چهار راه
quadrifid	چهار شکافی
quadrisyllabic	چهار هجائی
tetrasyllabic	چهار هجائی
creep	چهار دست و پا
quad	چهار قلو
quad	چهار گوش
quadrivalent	چهار بنیانی
quadrivalent	چهار ارزشی
point four	اصل چهار
quadrant	چهار گوش
quadrant	چهار یک دایره
four way	چهار لولهای
quadric	چهار تایی
four pole	چهار قطبی
four o'clock	ساعت چهار
foursquare	چهار ضلعی
all eyes	چهار چشمی
quadrate	چهار گوش
quadraple	چهار برابر
four dimensional	چهار بعدی
four cycle	چهار چرخه
quadrupled	چهار گانه
quads	چهار گوش
cross legged	چهار زانو
quads	چهار قلو
intersection	چهار راه
intersections	چهار راه
double breasted	کت چهار دکمه
long legged	چهار پایه
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
quadruplet	چهار گانه
skates	ماهی چهار گوش
quatrain	شعر چهار سطری
skated	ماهی چهار گوش
the big four	بزرگان چهار گانه
skate	ماهی چهار گوش
phantom circuit	مدار چهار سیمی
quatrains	شعر چهار سطری
tetrameter	شعر چهار وتدی
inclosure	چهار دیواری حصار
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
four core cable	کابل چهار سیمه
mooring swivel	مدور چهار راه
full edged	چهار تراش کامل
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
mansard	شیروانی چهار ترک
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
four-square	چهار گوشهی کامل
it is four months old	چهار ماهه است
quadded cable	کابل چهار سیمی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
creeps	چهار دست و پا رفتن
creep	چهار دست و پا رفتن
tetrode	لامپ چهار قطبی
quadrennial	چهار سال یکبار
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
graticule	چهار خانه کردن
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
space time	دستگاه چهار بعدی
quadruple address	با نشانی چهار کانه
double pair royal	چهار برگ یکجور
square wave	موج چهار گوش
teragram	واژه چهار حرفی
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
terrachord	یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism	دید چهار رنگی
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
cardinal points	چهار جهت اصلی
distorted tetrahedron	چهار وجهی واپیچیده
quaternion	بخش چهارگانه چهار
cloverleaf	چهار راه شبدری
cloverleaf	چهار راه اتوبان
corpora quadrigemina	اجسام چهار قلو
quartan	چهار روز یکبار
scow	قایق چهار گوش
cyrb roof	شیروانی چهار ترک
d.'s bedpost	چهار گشنیزی یا خاج
delire a quatre	هذیان چهار نفری
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
aft spring	طناب شماره چهار
quadrilaterals	مربوط به چهار گوش
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
four powns attack	حمله چهار پیاده
four stroke cycle	دوره چهار زمانه
quadrilateral	مربوط به چهار گوش
four stroke cycle	سیکل چهار زمانه
four stroke engine	موتور چهار زمانه
four terminal network	شبکه چهار قطبی
four wheel brake	ترمز چهار چرخ
four pictures test	ازمون چهار تصویر
four man team	تیم چهار نفره
quadrilaterals	چهار پهلو چهارضلعی
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
four high rolling stand	مقام چهار غلطکی
four high rolling stand	خان چهار غلطکی
four knight's game	بازی چهار اسب
four wire circuit	مدار چهار سیمه
course	چهار نعل رفتن
Italian roof	بام چهار طرفه
coursed	چهار نعل رفتن
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
four blade beater	همزن چهار تیغه
cross-vault	طاق چهار بخش
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
impale	چهار میل کردن
diagonal	قطر چهار ضلعی
impaled	چهار میل کردن
fourfold	چهار برابر چهارگانه
impales	چهار میل کردن
courses	چهار نعل رفتن
impaling	چهار میل کردن
jct	مخفف چهار راه
quad	در معنای چهار بار
curb-roof	شیروانی چهار تکه
twice is	2 ضرب در 2 میشود چهار