Dictiornary-Farsi | چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
straight face	چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت


Other Matches

visage	چهره
featuring	چهره
features	چهره
featured	چهره
feature	چهره
faces	چهره
face	چهره
physiognomies	چهره
puss	چهره
visages	چهره
to keep one's countenance	چهره
physiognomy	چهره
anaemic	زرد چهره
facial angle	زاویه چهره
facial expression	حالت چهره
physiognomy	چهره بیرونی
faces	چهره طرف
physiognomies	چهره بیرونی
face	چهره طرف
complexions	رنگ چهره
complexion	رنگ چهره
flush	چهره گلگون کردن
flushing	چهره گلگون کردن
amimia	اختلال بیانگری چهره
flushes	چهره گلگون کردن
tears rained down his cheeks	اشک بر چهره اش روان شد
pokerface	چهره خشک وبیحالت
returns	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
He is a new face in the company .	چهره تازه ای درشرکت است
effigies	چهره برجسته روی سکه
effigy	چهره برجسته روی سکه
lineaments	خطوط چهره صفات مشخصه
lineament	خطوط چهره صفات مشخصه
A happy heart makes a blooming visage. <proverb>	قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد .
she has lost her roses	چهره گلگونش زعفرانی شده است
officious	نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed	بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary	مامور رسمی مقام رسمی
reviews	بازدید رسمی یاسان رسمی
review	بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing	بازدید رسمی یاسان رسمی
to face somebody [something]	چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
solemn form	در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
discrepancy	تفاوت
margine	تفاوت
margins	تفاوت
indifferent	بی تفاوت
margin	تفاوت
indfferent	بی تفاوت
amphoteric	بی تفاوت
apathetic	بی تفاوت
noise margin	تفاوت خش
differences	تفاوت
difference	تفاوت
diversities	تفاوت
diversity	تفاوت
exchange	تفاوت
exchanged	تفاوت
exchanges	تفاوت
exchanging	تفاوت
hilarity	نشاط
exhilaration	نشاط
randan	نشاط
spree	نشاط
merriment	نشاط
esprit	نشاط
gawsy	با نشاط
gawsie	با نشاط
alacrity	نشاط
vivacious	با نشاط
esprit	نشاط
splore	نشاط
sprightliness	نشاط
spirituelle	با نشاط
sprees	نشاط
jazz	نشاط
frolicsomeness	نشاط
friskiness	نشاط
merriment	نشاط
joy	نشاط
alacrity	نشاط
gaily	با نشاط
debonair <adj.>	پر نشاط
sprightly <adj.>	پر نشاط
jolly <adj.>	پر نشاط
effervescent <adj.>	پر نشاط
jazz	نشاط
hilarity	نشاط
f.of spirits	نشاط
vivacious <adj.>	پر نشاط
vital <adj.>	با نشاط
spree	نشاط
permissible deviation	تفاوت مجاز
inequality	تفاوت نامعادله
inequalities	تفاوت نامعادله
neutral stability	پایداری بی تفاوت
losing the exchange	تفاوت دادن
winning the exchang	تفاوت گرفتن
neutral equilibrium	تعادل بی تفاوت
minor exchange	تفاوت کوچک
displaciment	تفاوت مکان
tolerance	تفاوت مجاز
what the odds	چه تفاوت میکند
significant difference	تفاوت معنادار
tolerances	تفاوت مجاز
sensed difference	تفاوت محسوس
price differential	تفاوت قیمت
product differentiation	تفاوت محصول
snoot	قیافه
countenance	قیافه
countenanced	قیافه
facial expression	قیافه
looked	قیافه
look	قیافه
looks	قیافه
gesturing	قیافه
gestured	قیافه
sight	قیافه
sights	قیافه
gesture	قیافه
leering	قیافه
leers	قیافه
countenances	قیافه
expression	قیافه
leered	قیافه
mien	قیافه
unfavorable	بد قیافه
expressions	قیافه
leer	قیافه
countenancing	قیافه
lively <adj.>	نشاط انگیز
livelier	از روی نشاط
lively	از روی نشاط
exhilarating	نشاط دادن
exhilarates	نشاط دادن
exhilarated	نشاط دادن
exhilarate	نشاط دادن
elanvital	نشاط حیاتی
festively	با سرور و نشاط
guidwille	نشاط انگیز
mirth	نشاط شادی
exhilarative	نشاط اور
extatic	نشاط امیز
guidwille	پرسرور و نشاط
exhilarant	نشاط اور
jovial <adj.>	نشاط انگیز
winterly	زمستانی بی نشاط
racy	با نشاط مهیج
life force	نشاط حیات
good-humored <adj.>	نشاط انگیز
ebullience	گرمی و نشاط
vivid <adj.>	پر شور و نشاط
languish	بی نشاط شدن
life	شور و نشاط
exhilarating <adj.>	نشاط انگیز
joie de vivre	نشاط زندگی
merrily	از روی نشاط
liveliest	از روی نشاط
allegro	نشاط انگیز
agio	تفاوت هزینه تسریع
discrepancy	تفاوت اشتباه در حساب
long odds	تفاوت زیاد درمسابقه
just noticeable difference	کمترین تفاوت محسوس
jnd	کمترین تفاوت محسوس
in the face of such odds	با وجود این تفاوت
rank difference correlation	همبستگی تفاوت رتبه ها
they differ materially	تفاوت کلی با هم دارند
standard error of difference	خطای معیار تفاوت
by far <idiom>	با تفاوت زیاد،بزرگ
sed	خطای معیار تفاوت
make over <idiom>	بی تفاوت جلوه دادن
as cool as a cucumber <idiom>	مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
posing	قیافه گرفتن
pull a long face <idiom>	قیافه گرفتن
poses	قیافه گرفتن
gauntly	با قیافه بدsmear
posed	قیافه گرفتن
pose	قیافه گرفتن
physignomy	قیافه شناسی
gest	قیافه اشاره
geste	قیافه اشاره
grimness	قیافه سبع
good-looking <adj.>	خوش قیافه
To strike an a attitude . To put on a stern look .	قیافه گرفتن
death mask	قیافه مرده
physiognomist	قیافه شناس
death masks	قیافه مرده
goodlooking	خوش قیافه
expressionless	قیافه ناگویا
semblance	قیافه فن قوی
vivacity	نشاط نیروی حیاتی
gayly	با خوشحالی ز باسرور و نشاط
disports	حرکات نشاط انگیزکردن
disport	حرکات نشاط انگیزکردن
scherzo	قطعه نشاط انگیزوهزلی
disported	حرکات نشاط انگیزکردن
elevate	نشاط دادن افراشتن