Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Other Matches
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
you
شمارا
who
چه شخصی چه اشخاصی
who came?
چه اشخاصی امدند
interfaith
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
anti federalist
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
elevators
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevator
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
i knew you for an iranian
شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
What is your relationship?
با هم چه نسبتی دارید ؟
what news
خبرتازه چه دارید
It is very kind of you .
لطف دارید
what have you to say?
چه فرمایشی دارید
you've
شما دارید
youmay well ask
حق دارید بپرسید
something is wrong with you
یک کسالتی دارید
what have you to say?
چه حرفی دارید
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
What would you like to drink?
نوشیدنی چه میل دارید؟
what about your brother?
از برادرتان چه خبر دارید
As you are well informed…
همانطور که اطلاع دارید
what is your preference
کدام را میل دارید
Please do not hang up!
گوشی را نگه دارید!
You have my home address.
شما آدرس من را دارید.
Do you have any stamps?
آیا تمبر دارید؟
have you anything more to say
دیگرفرمایشی یاحرفی دارید
what news
چه خبر تازه دارید
How old are you?Whats your age ?
چند سال دارید ؟
Do you have any fresh fruit?
آیا میوه تازه دارید؟
Are there any special fares?
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
Do you have anything better?
آیا چیزی بهتر دارید؟
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
Do you have a street map?
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
Do you have anything bigger?
آیا چیزی بزرگتر دارید؟
Do you have anything cheaper?
آیا چیزی ارزانتر دارید؟
keep the fire in
اتش را روشن نگاه دارید
Do you have anything quieter?
آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
Stop here, please.
لطفا همینجا نگه دارید.
Where do you come from ?
اهل کجاهستید ( یا چه ملیتی دارید) ؟
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
Hold the line, please!
لطفا گوشی را نگه دارید!
ask him if he likes to go
از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
how old are you
چندسال دارید چندساله هستید
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
Thank you, I appreciate it.
خیلی ممنون.شما لطف دارید.
where do you live
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
how do you like it
ایا میل دارید یا ندارید تا چه اندازه
i have as many books as you
کتاب شما دارید منهم دارم
keep up your french
زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
Do you have nothing to declare?
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
Any objections ?
فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
Do you have any more luggage?
آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
Do you have a hotel guide?
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
what is the latest
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
If there is a reason for complaint, please contact ...
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
Do you have nothing to declare?
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Do you have some change for the parking meter?
آیا شما پول خرد برای پارکومتر دارید؟
Is there train running on time?
آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
You're improving.
<idiom>
دارید بهتر می شوید
[در انجام کارتان]
[اصطلاح روزمره]
representation
معرفی
representations
معرفی
designations
معرفی
reclame
معرفی
designation
معرفی
presentations
معرفی
reference
معرفی
presentation
معرفی
designative
معرفی کننده
letter of introduction
معرفی نامه
introducing
معرفی کردن
introduces
معرفی کردن
presentable
شایان معرفی
recommends
معرفی کردن
insets
معرفی کردن
present
معرفی کردن
nominate
معرفی کردن
introduced
معرفی کردن
nominates
معرفی کردن
nominating
معرفی کردن
introduce
معرفی کردن
recommending
معرفی کردن
recommend
معرفی کردن
bring forward
معرفی کردن
presented
معرفی کردن
introductions
معارفه معرفی
speak well for
معرفی کردن
letter of reference
معرفی نامه
presentee
معرفی شده
nuncupatory
معرفی کننده
letter
معرفی نامه
introduction
معارفه معرفی
representations
معرفی کردن
representer
معرفی کننده
inset
معرفی کردن
nominator
معرفی کننده
presents
معرفی کردن
presenting
معرفی کردن
representation
معرفی کردن
letters
معرفی نامه
introduction
معرفی رسمی اشناسازی
reports
معرفی کردن خود
introductions
معرفی رسمی اشناسازی
reported
معرفی کردن خود
letterman
دارنده معرفی نامه
report
معرفی کردن خود
initial campaign
معرفی کالا به بازار
algebra
قوانینی که برای معرفی
net authentication
معرفی ایستگاههای شبکه
preconize
بعموم معرفی کردن
presentably
بطور قابل معرفی
meets
معرفی شدن به ملاقات کردن
meet
معرفی شدن به ملاقات کردن
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
to r.someone as a
کسی را به سمتی معرفی کردن
social credit
تصادی معرفی شده است
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
id
کارتی که ضخص را معرفی میکند
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
good wine needs no bush
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
to give publicity to
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
subscripted variable
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
Can you recommend a hotel?
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
predefined
آنچه قبلا معرفی شده است
to proclam someone a traitor
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
Can you recommend a guest house?
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
tag
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
نوار پشت پوتین کارت معرفی
to report oneself
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to i. any one into abenefice
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
toastmistress
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
report tothe director
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
personation
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
proceed time
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to report to the police
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
name
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
polar
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
bear arms
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
toastmaster
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
toastmasters
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
identification tag
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
menus
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menu
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
goal
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
category wiring
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
distort
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operated
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
enquiry
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
distorts
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
password
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
National Center for Supercomputing Applications
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
walkthrough
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
what is your name
نام شما چیست چه نام دارید
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
PRI
پشتیبانی کنند
they mingle their tears
با هم گریه می کنند
he warned them to obey
اطاعت کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com