English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
woody چوبی پوشیده از چوب
Search result with all words
ceil [پوشیده شده با روکوب چوبی]
Other Matches
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
furry خز پوشیده
furriest خز پوشیده
privates پوشیده
larvated پوشیده
overcast پوشیده
crested پوشیده
inapparent پوشیده
dressed پوشیده
occult پوشیده
veiled پوشیده
shaded پوشیده
covert پوشیده
feathered پوشیده
recondite پوشیده
impenetrable پوشیده
latent پوشیده
florid پوشیده از گل
crypto پوشیده
private پوشیده
painted پوشیده
defilade پوشیده
iciest پوشیده از یخ بسیارسرد
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
sadly dressed جامه غم پوشیده
overgrown with plants پوشیده از گیاه
scanned image تصویر پوشیده
scurvy پوشیده از شوره
shrubby پوشیده از بوته
snow clad برف پوشیده
surmounted with snow پوشیده از برف
stubbly پوشیده از کاهبن
concealed پوشیده شده
solvated حلال پوشیده
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
plumbeous پوشیده از سرب
verrucous پوشیده از گندمه
verrucose پوشیده از گندمه
mystic sense معنی پوشیده
masked epilepsy صرع پوشیده
masked depression افسردگی پوشیده
latent defect نقض پوشیده
robed in bleck سیاه پوشیده
blotchy پوشیده از لکه
uncovered غیر پوشیده
secrets اسرارامیز پوشیده
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
covered space فضای سر پوشیده
cryptonimous پوشیده نام
glace پوشیده ازشکر
bosky پوشیده ازبیشه
cryptonym نام پوشیده
grassy پوشیده از چمن
bosky پوشیده از بوته
habilitate لباس پوشیده
cryptogenous پوشیده سبب
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
covered position موضع پوشیده
covered space فضای پوشیده
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
covered approach مسیر پوشیده
cryptical پوشیده مرموز
snowy پوشیده از برف
armor basis پوشیده با زره
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
storehouse انبار سر پوشیده
storehouses انبار سر پوشیده
covert پوشیده پوشپر
feathery پوشیده ازپر
rolling country زمین پوشیده
secret اسرارامیز پوشیده
beetle پوشیده شدن
shod کفش پوشیده
acloud پوشیده از ابر
beetles پوشیده شدن
defiladed area منطقه پوشیده
cloudy پوشیده از ابر
incog پوشیده بانام عوضی
dressed in scarlet جامه سرخ پوشیده
scutate پوشیده از فلسهای بزرگ
solvated proton پروتون حلال پوشیده
dressed up to the nines با دقت لباس پوشیده
dressed inred جامه سرخ پوشیده
covered approach راه نفوذی پوشیده
hiddenly بطور پوشیده و مکتوم
bushed ازبوته پوشیده شده
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
frosted پوشیده ازشبنم یخ زده
he wears black سیاه پوشیده است
he is thinly dressed کم لباس پوشیده است
occultly بطور پوشیده یا پنهان
gesso سطح پوشیده از بتونه
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
ermined جامه قاقم پوشیده
pruinose پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
reconditely بطور پوشیده یا عمیق
rich clad جامه فاخر پوشیده
in mourning جامه ماتم پوشیده
squamose پوشیده از فلس یاپولک
verdant پوشیده از سبزه بی تجربه
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
tussocky پوشیده ازکلاله مو یا علف
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
woolfell پوست پوشیده ازپشم
woolskin پوست پوشیده ازپشم
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
stellular پوشیده ازستارگان کوچک
pollinose پوشیده ازگردههای زرد رنگ
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
She was dressed in the latest fashion . آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
spiny پوشیده شده ازخارهای زیاد
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
lepidote پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
turfy پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
acinarious پوشیده شده از حفرههای کروی
mask زمین پوشیده از دید و تیر
masks زمین پوشیده از دید و تیر
soddy پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
toffie apple [British English] سیب با ژلاتین پوشیده شده
snow-capped دارای قله پوشیده از برف
candy apple سیب با ژلاتین پوشیده شده
she was prettily dressed جامه قشنگ پوشیده بود
he is thinly dressed لباس نازک پوشیده است
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
spinose پوشیده شده ازخارهای زیاد
hidden پنهان کرده شده پوشیده
defilade گودال پوشیده از دید و تیر
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
wooded پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
slushy <adj.> پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
she wears a shirt پیراهن پوشیده است برتن دارد
under pledge of secrecy با این قول که راز پوشیده بماند
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
pilose پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
stockades سد چوبی
arboreous چوبی
stockade سد چوبی
ligneous چوبی
xyloid چوبی
coach built چوبی
timber dam سد چوبی
wooden چوبی
block-house دژ چوبی
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
thicketed پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
frosts سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frost سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
tundra دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
encapsulated فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
boiserie روکوب چوبی
barracked کلبه چوبی
firkin بشکه چوبی
cross-rail اسکلت چوبی
fid پاروی چوبی
centering اسکلت چوبی
cleat تسمه چوبی
spile میخ چوبی
handspike اهرم چوبی
hobbyhorse اسب چوبی
quarter staff نیزه چوبی
splicing fid پازور چوبی
wood separator میانگیر چوبی
play club نوک چوبی
wood veneer روکش چوبی
patten کفش چوبی
parquet floor فرش چوبی
woodcraft صنایع چوبی
reglet اشبون چوبی
timbering پوشش چوبی
stander تیرک چوبی
thumbpiece مانع چوبی
thumbpiece گیر چوبی
rubbing strake دفرای چوبی
round dance رقص چوبی
timber framing استخوانبندی چوبی
roller fender دفرای چوبی
timber pile پایه چوبی
woodcut باسمه چوبی
knurr گوی چوبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com