English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
rosewood چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند
Other Matches
Fuchia <adj.> <noun> نوعی بنفش پررنگ
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
chopine نوعی کفش پاشنه بلند
english setter نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
balsam بلسان
balms بلسان
balm بلسان
bealm of mecca بلسان مکی
blam of peru بلسان هندی
xylobal samun عود بلسان
opobalsam بلسان مکی
meccan balm or balsam بلسان مکی
balsam oil روغن بلسان
balm of gilead بلسان اسرائیل
balsam tree درخت بلسان
balsamic وابسته به بلسان
balsamiferous بلسان اور
tacamahac بلسان مخصوص بخورمعطر
tacamahaca بلسان مخصوص بخورمعطر
filikli [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
violet بنفش
violets بنفش
violaceous بنفش
amethyst درکوهی بنفش
amethyst لعل بنفش
corona هاله بنفش
ultra violet ماورا بنفش
ultraviolet ray پرتوماوراء بنفش
coronas هاله بنفش
violet blindness بنفش کوری
methyl violet بنفش متیل
amethysts درکوهی بنفش
mauve رنگ بنفش
amethysts لعل بنفش
ultraviolet ماوراء بنفش
lavender بنفش کمرنگ
lilac یاس بنفش
violets بنفش رنگ
lilacs یاس بنفش
violet بنفش رنگ
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
ultraviolet اشعه مادون بنفش
ultraviolet light نور ماوراء بنفش
violet ray اشعهء ماوراء بنفش
initial voltage ولتاژ هاله بنفش
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
Blueviolet <adj.> <noun> رنگی بین آبی و بنفش
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
mauve رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
crocus [saffron] گل زعفران جهت تهیه رنگ زرد و بنفش
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
ultraviolet light MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
ultraviolet ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش
dosimeter وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
eprom PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
aloud بلند
forte بلند
fortes بلند
eminent بلند
talll قد بلند
longs بلند
longest بلند
longer بلند
longed بلند
long- بلند
talll بلند
long بلند
amplifier بلند گو
amplifiers بلند گو
towering بلند
pointer خط کش بلند
pointers خط کش بلند
highfalutin بلند
uplands بلند
loudly بلند
tallest قد بلند
tallest بلند
taller قد بلند
taller بلند
tall قد بلند
tall بلند
skyscrapers بلند
skyscraper بلند
willowy بلند
loftily بلند
grandiose بلند
soaring بلند
vociferous بلند
loudspeaker بلند گو
upland بلند
rumbustious بلند
megaphones بلند گو
high grown بلند قد
megaphone بلند گو
highest بلند
eton collan بلند
high بلند
legged پا بلند
lengthwise بلند
highs بلند
high (1 9 to 36) بلند
mouth filling بلند
loud speaker بلند گو
loud باصدای بلند
elevating بلند کردن
loud بلند اوا
levitated بلند شدن
louder باصدای بلند
Catholics بلند نظر
walk off with بلند کردن
vociferant با صدای بلند
Catholic بلند نظر
soar بلند پروازکردن
To do something slapdash. سر بلند بودن
lifted بلند کردن
exalted بلند مرتبه
levitating بلند شدن
shandy بلند رویایی
lifting بلند کردن
hoisted بلند کردن
gaff خنده بلند
shandies بلند رویایی
slender بلند وباریک
levitates بلند شدن
mitts دستکش بلند
lifts بلند کردن
levitate بلند شدن
yuk خندهی بلند
erecting بلند کردن
screeched صدای بلند
screeches صدای بلند
screeching صدای بلند
arise بلند شدن
arising بلند شدن
screech صدای بلند
erected بلند کردن
erect بلند کردن
belly laughs خندهی بلند
erects بلند کردن
belly laugh خندهی بلند
big-hearted نظر بلند
high-rise ساختمان بلند
exalt بلند کردن
exalting بلند کردن
exalts بلند کردن
loudest بلند اوا
loudest باصدای بلند
louder بلند اوا
ascend بلند شدن
top-level بلند پایه
heightens بلند کردن
elevate بلند کردن
famous بلند اوازه
heightening بلند کردن
mitt دستکش بلند
ascended بلند شدن
low-rise نه بسیار بلند
ascends بلند شدن
soars بلند پروازکردن
heighten بلند کردن
soared بلند پروازکردن
heightened بلند کردن
elevates بلند کردن
moppy کلفت بلند
long thrust سخمه بلند
banquette زمین بلند
long term بلند مدت
long splice پیوند بلند
long run بلند مدت
long robe ردای بلند
long haul خط سیر بلند
bigmouthed صدا بلند
long burst رگبار بلند
blast furnace coke کک کوره بلند
lifter بلند کننده
boisterous laughter خنده بلند
lop sided کوتاه و بلند
louden بلند شدن
gauntlet دستکش بلند
gauntlets دستکش بلند
liberal نظر بلند
alp کوه بلند
alp قله بلند
alto relievo برجسته بلند
anchor at short stay لنگر بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com