Dictiornary-Farsi | چکشی که یک طرف ان کروی است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (6 milliseconds)

English	Persian
ball peen hammer	چکشی که یک طرف ان کروی است


Other Matches

hammer hard	چکشی
dicrotic	چکشی
incuse	نقش چکشی
hammer mill	اسیا چکشی
hammer harden	چکشی کردن
hammered	استخوان چکشی
sinker	مته چکشی
sinkers	مته چکشی
hammers	استخوان چکشی
windmill service	سرویس چکشی
me joomeok	مشت چکشی
malleus	استخوان چکشی
cannon ball	سرویس چکشی
cannon balls	سرویس چکشی
hammer	استخوان چکشی
jack hammer	مته چکشی
hammer mill	سنگ شکن چکشی
go at it hammer and tongs <idiom>	چکشی حرف زدن
t head bolt	پیچ چکشی شکل " T "
hatchat soldering copper	هویه لحیم کاری چکشی
hammer crusher	دستگاه سنگ شکن نوع چکشی
gongs	زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong	زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
orbicular	کروی
spheroid	کروی
globulous	کروی
spheric	کروی
spheral	کروی
global	کروی
perispheric	کروی
nodular	کروی
orbiculate	کروی
globoid	کروی
globy	کروی
globally	کروی
spherical	کروی
globate	کروی
globular	کروی
globe like	کروی
spherical trigonometry	مثلثات کروی
spherical triangle	مثلث کروی
roudelay	کروی شکل
sector of a sphere	اکلیل کروی
spherical triagle	مثلث کروی
spherical sector	قطاع کروی
spherical coordinates	مختصات کروی
spherical candlepower	شمع کروی
spherical lens	عدسی کروی
spherical wedge	قاچ کروی
sphericity	حالت کروی
spherics	هندسه کروی
spherical aberration	خطای کروی
sphery	کروی مستدیر
spherical mirror	اینه کروی
spherical geometry	هندسه کروی
globular protein	پروتئین کروی
spheres	جسم کروی
orb	کروی شدن
globe valve	سوپاپ کروی
orbs	کروی شدن
globular cluster	خوشه کروی
orbs	جسم کروی
aspheric	غیر کروی
orb	جسم کروی
globe	کروی کردن
spherical top	فرفره کروی
globes	کروی کردن
orbed	گرد کروی
sphere	جسم کروی
kitchen rudder	سکان کروی
orbicularly	بطور گرد یا کروی
globules	جسم کوچک کروی
globule	جسم کوچک کروی
star globe	ستاره یاب کروی
spherical coordinates	مختصات کروی [ریاضی]
spherical polygon	کثیر الاضلاع کروی
spherule	جسم کروی کوچک
quadrant	ربع جسم کروی
sphere gap	دهانه جرقه کروی
globular cluster	خوشه ستارهای کروی
spherical coordinates	دستگاه مختصات کروی
ensphere	بصورت کروی در اوردن
concave spherical mirror	اینه کروی مقعر
concave spherical mirror	اینه کروی کاو
mean spherical candlepower	شمع کروی متوسط
hemispherical engine	موتور نیم کروی
spherical coordinate system	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
acinarious	پوشیده شده از حفرههای کروی
roundle	صفحه کوچک و کروی شکل
roundel	صفحه کوچک و کروی شکل
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
yurt	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurta	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
cirro cumulus	لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
jack hammer	مته ضربهای مته چکشی
spherization	جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
radiation scattering	انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
huygen's principle	قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد