Dictiornary-Farsi | چیزکم ارزش وجزئی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
bean	چیزکم ارزش وجزئی
beans	چیزکم ارزش وجزئی


Other Matches

frippery	چیزکم بها
fripperies	چیزکم بها
chaff	چیزکم بها یا بی اهمیت
pewee	چیز کوچک وجزئی
peewee	چیز کوچک وجزئی بچه
with average	شامل خسارات خصوصی وجزئی
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
worm eaten	بی ارزش
worthiness	ارزش
rewarding	پر ارزش
values	ارزش
value	ارزش
cost	ارزش
valuing	ارزش
brummagem	بی ارزش
shotten	بی ارزش
regardant	با ارزش
naught	بی ارزش
picayune	بی ارزش
picayubnish	بی ارزش
good for nothing	بی ارزش
no par	بی ارزش
junky	بی ارزش
low grade	کم ارزش
low level	کم ارزش
big ticket	با ارزش
trivalency	سه ارزش
trivalence	سه ارزش
worthless	بی ارزش
brummagem	کم ارزش
unvalued	بی ارزش
market value	ارزش
small change	کم ارزش
raffish	بی ارزش
rubbish	بی ارزش
worth	با ارزش
worth	ارزش
price	ارزش
avail	ارزش
prices	ارزش
valueless	بی ارزش
fustian	بی ارزش
punks	بی ارزش
punk	بی ارزش
treasure	با ارزش
declared value	ارزش افهارشده
decrease in value	کاهش ارزش
quantitative value	ارزش مقداری
quantitative value	ارزش کمی
production cost	ارزش ساخت
diagnostic value	ارزش تشخیصی
equity capital	ارزش ویژه
present value	ارزش حال
differential cost	ارزش نهایی
present value	ارزش فعلی
economic value	ارزش اقتصادی
present worth	ارزش حال
present worth	ارزش فعلی
end value	ارزش انتهایی
disvalue	بی ارزش کردن
real value	ارزش واقعی
capital value	ارزش سرمایه
store of value	منبع ارزش
subjective value	ارزش ذهنی
calorific value	ارزش گرمایی
caloric value	ارزش گرمایی
call by value	فراخوانی با ارزش
surplus value	ارزش اضافی
nominal value	ارزش اسمی
surrender value	ارزش بازخرید
capital value	ارزش سرمایهای
capital value	ارزش فعلی
rental value	ارزش اجارهای
coupling valve	ارزش اتصال
salavage value	ارزش اسقاطی
cost finding	ارزش یابی
cost account	ذکر ارزش
scrap value	ارزش اسقاطی
salvage value	ارزش بازیافتنی
commercial value	ارزش تجارتی
scale value	ارزش مقیاسی
code value	ارزش رمز
capitalized value	ارزش سرمایهای
book value	ارزش دفتری
prime cost	ارزش اولیه
loan value	ارزش وام
limiting value	ارزش نهایی
net price	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
net worth	ارزش خالص
call price	ارزش اسمی
it is of little worth	کم ارزش است
intrinsic value	ارزش ذاتی
numerical value	ارزش عددی
loan value	ارزش استقراض
logical value	ارزش منطقی
monetary value	ارزش پولی
meed	پاداش ارزش
market value	ارزش بازاری
net net worth	ارزش خالص
manufacture cost	ارزش ساخت
man friday	کمک با ارزش
maintenance cost	ارزش نگهداری
loss of value	افت ارزش
influence value	ارزش تاثیر
increase in value	افزایش ارزش
final value	ارزش نهایی
face value	ارزش صوری
face value	ارزش اسمی
expected value	ارزش منتظره
exchange value	ارزش مبادلهای
exchange value	ارزش مبادله
capital	ارزش ویژه
penny worth	ارزش یک پنی
objective value	ارزش عینی
objective value	ارزش واقعی
par value	ارزش اسمی
heating value	ارزش گرمایی
heat value	ارزش گرمایی
heat of combustion	ارزش گرمایی
paradox of value	تناقض ارزش
gross value	ارزش ناخالص
place value	ارزش مکانی
survival value	ارزش بقا
value analysis	تحلیل ارزش
esteem	رعایت ارزش
present value	ارزش فعلی
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
value in use	ارزش استعمال
valuations	ارزش گذاری
value of assets	ارزش دارائی ها
value in use	ارزش استفاده
value as security	ارزش تضمین
value date	تاریخ ارزش
value for money	ارزش پول
value in exchange	ارزش مبادله
rubbish	چیزپست و بی ارزش
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
valence	توان ارزش
depreciation	کم ارزش شمردن
valuation	ارزش گذاری
belittle	کم ارزش کردن
debunked	کم ارزش کردن
cheapest	کم ارزش پست
cheaper	کم ارزش پست
cheap	کم ارزش پست
nothing	بی ارزش ابدا
haws	چیز بی ارزش
hawing	چیز بی ارزش
hawed	چیز بی ارزش
haw	چیز بی ارزش
debunks	کم ارزش کردن
waff	نظر بی ارزش
debunk	کم ارزش کردن
belittled	کم ارزش کردن
belittles	کم ارزش کردن
downgrading	کم ارزش کردن
downgrades	کم ارزش کردن
downgraded	کم ارزش کردن
downgrade	کم ارزش کردن
base rates	ارزش اولیه
base rate	ارزش اولیه
belittling	کم ارزش کردن
value of money	ارزش پول
indexation	ارزش ترازی
premiums	اضافه ارزش
belittlement	کم ارزش سازی
tinker's dam	چیزبی ارزش
critical value	ارزش بحرانی
average value	ارزش میانگین
tinker's damn	چیزبی ارزش
junk	کهنه و کم ارزش
use value	ارزش استعمال
use value	ارزش استفاده
use by value	استفاده با ارزش
axiology	ارزش شناسی
undervaluation	کم ارزش گذاری
truth value	ارزش درستی
axiology	علم ارزش ها
debunking	کم ارزش کردن
premium	اضافه ارزش
auxiliary value	ارزش کومکی
threshold value	ارزش استانهای
absolute volue	ارزش مطلق
value added	ارزش افزوده

bean