Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (2 milliseconds)
English
Persian
rooty of sand
چیز ناپایدار یا بی اساس
Other Matches
substantialize
اساس دادن یا اساس پیدا کردن
base course
لایه اساس قشر اساس
transitory
ناپایدار
transients
ناپایدار
transient
ناپایدار
mutable
ناپایدار
ramshachle
ناپایدار
totty
ناپایدار
unstable
ناپایدار
fugacious
ناپایدار
vacillatory
ناپایدار
variables
ناپایدار
variable
ناپایدار
ramshackle
ناپایدار
astable
ناپایدار
astatic
ناپایدار
changeable
ناپایدار
built on sand
ناپایدار
evanescent
ناپایدار
labile
ناپایدار
lighto'love
ناپایدار در عشق
fugitive
ناپایدار فرار
unstable
ناپایا ناپایدار
fugitives
ناپایدار فرار
precariously
بطور ناپایدار
unstable equilbrium
تعادل ناپایدار
unstable equilibium
تعادل ناپایدار
unstart
شکست ناپایدار
unstable nucleus
هسته ناپایدار
unstable airfoil
ایرفویل ناپایدار
unstable equilibrium
تعادل ناپایدار
transient voltage
فشارالکتریکی ناپایدار
transient command
فرمان ناپایدار
buckling
تعادل ناپایدار یک جسم
the world is transitory
جهان ناپایدار است
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
spring loaded
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
thermolabile
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
untrustworthy
غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
origin
اساس
idles
بی اساس
idlest
بی اساس
fundamental
اساس
rationale
اس اساس
origins
اساس
chimeric
بی اساس
principium
اس اساس
pier foundation
اساس پی
ill founded
بی اساس
groundsel
اساس
insubstatiality
بی اساس
unsubstantial
بی اساس
fundament
اساس
unsubstantiality
بی اساس
vaporous
بی اساس
delusive
بی اساس
subsistance
اساس
elements
اساس
nuclei
اساس
nucleus
اساس
rootless
بی اساس
ill-founded
بی اساس
bedrock
اساس
foundation
اساس
roots
اساس
root
اساس
element
اساس
unfounded
بی اساس
substantially
در اساس
cornerstones
اساس
cornerstone
اساس
grass roots
اساس
idled
بی اساس
idle
بی اساس
ground
اساس
structure
اساس
structures
اساس
structuring
اساس
groundless
بی اساس
baseless
بی اساس
basis
اساس
foundation
پی ریزی اساس
ignores
بی اساس دانستن
elements
عنصر اساس
ignored
بی اساس دانستن
element
عنصر اساس
ignore
بی اساس دانستن
Unfounded rumours.
شایعات بی اساس
insubstantial
بی اساس بیموضوع
there is nothing in it
بی اساس است
idle rumoues
شایعات بی اساس
gossiped
شایعات بی اساس
groundwork
زمینه اساس
ignoring
بی اساس دانستن
data origination
اساس داده
gossips
شایعات بی اساس
corpus delicti
اساس جرم
corpus juris
اساس قانون
gossipry
شایعات بی اساس
corner stone
بنیاد اساس
gossiping
شایعات بی اساس
groundlessly
بطور بی اساس
gossip
شایعات بی اساس
tittle-tattle
شایعات بی اساس
tittle tattle
شایعات بی اساس
gossiped
شایعات بی اساس دادن
fabrics
سبک بافت اساس
To build on sand.
کار بی اساس کردن
fabric
سبک بافت اساس
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
subbase course
لایه زیر اساس
gossip
شایعات بی اساس دادن
gossiping
شایعات بی اساس دادن
bedding
بنیاد و اساس هرکاری
grounded (his complaint was not grounded
شکایت او بی اساس بود
gossips
شایعات بی اساس دادن
hot mix base
اساس اسفالتی گرم
on an arm's length basis
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
ill founded
دارای شالوده یا اساس بد بی پروپا
euhemerism
اساس تاریخی برای افسانه ها
subbase course
لایه پی قشر زیر اساس
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
It must have a solid foundation.
اساس کار باید محکم باشد
average cost pricing
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
his joys p from baseless hope
خوشیهای اوناشی ازامیدهای بی اساس است
elements
رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
element
رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
euhemerize
اساس تاریخی قائل شدن برای
self poise
تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
it was basedon evclid
اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
simple interest
سود پول بر اساس سال 063 روزه
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
disappearing target
هدف غایب شونده هدف ناپایدار
Your slander is completely preposterous .
تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
anti federalist
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
animism
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
probit
واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
anlage
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
redundant information
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
enewal of contract by tacit agreement
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
fools paradise
خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
invisible hand
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com