Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
sinologist	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue	چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Other Matches
semitics	مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
occidentalist	کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
pathologists	پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologist	پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
onomasticon	فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
pyramidist	دانشجویی که در ساختمان وتاریخ هرم های مصر بررسی میکند
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
liturgics	مبحث عبادات ومناجات نامه ها وتاریخ ومنشاپیدایش وفلسفه عبادات
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
culturing	فرهنگ
dictionary	فرهنگ
dictionaries	فرهنگ
lexicons	فرهنگ
lexicon	فرهنگ
lowbrow	بی فرهنگ
kultur	فرهنگ
culture	فرهنگ
cultures	فرهنگ
folklore	فرهنگ قومی
lexicography	فرهنگ نویسی
acculturation	فرهنگ پذیری
acculturate	فرهنگ پذیرفتن
encyclopaedia	فرهنگ جامع
class culture	فرهنگ طبقهای
lexicon [dictionary]	فرهنگ لغات
walking dictionary	فرهنگ متحرک
data dictionary	فرهنگ داده ها
deculturation	فرهنگ زدایی
rhyming dictionary	فرهنگ قوافی
thesauruses	فرهنگ جامع
urbiculture	شهر فرهنگ
abclution	فرهنگ ناپذیری
enculturation	فرهنگ اموزی
educative	فرهنگ بخش
ministry education	وزارت فرهنگ
wordbook	فرهنگ لغات
word book	فرهنگ لغات
glossary	فرهنگ لغات
dictionary	فرهنگ لغات
vocabulary	فرهنگ لغات
vocabularies	فرهنگ لغات
Arabic	فرهنگ عربی
armenian	فرهنگ ارمنی
iranism	فرهنگ ایرانی
an a to a dictionary	ضمیمه فرهنگ
thesaurus	فرهنگ جامع
subcultures	فرهنگ فرعی
subcultures	خرده فرهنگ
deculturation	فرهنگ باختگی
etymologicon	فرهنگ مشتقات
dictionaries	فرهنگ لغات
gazetteer	فرهنگ جغرافیایی
national culture	فرهنگ ملی
dictionary	فرهنگ لغات
gradus	فرهنگ عروضی
graecism	فرهنگ یونانی
subculture	خرده فرهنگ
subculture	فرهنگ فرعی
ministry of education	وزارت فرهنگ
chung shin sooyak	فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary	ذیل یاملحقات فرهنگ
culture fair tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical	وابسته به فرهنگ نویسی
eeglish persian dictionary	فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program	برنامه فرهنگ لغات
glossaries	فرهنگ لغات دشوار
glossary	فرهنگ لغات دشوار
culture free tests	ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical	وابسته به فرهنگ لغات
culture bound tests	ازمونهای فرهنگ- بسته
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
slavicist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
glossary	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmins	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist	متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
slavist	محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin	آدم با فرهنگ از طبقات بالا
vocabular	مربوط به فرهنگ لغات زبان
glossaries	فرهنگ لغات فنی سفرنگ
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture	وسیله ترقی فرهنگ است
occidentalism	پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
germanist	دانشمند فرهنگ و زبان المانی
philistines	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia	ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist	فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
A dictionary tell you what words mean .	فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
intercultural	وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
Don't touch me!; Don't you touch me!	به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style	[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
This dictionary has many examples of how idioms are used .	این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
humanism	مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
Don't touch me!; Don't you touch me!	وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
acculturate	نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
paleographer	خط شناس
graphologist	خط شناس
technologist	فن شناس
This dictionary is published(printed) in three volumes.	این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
acoustician	صدا شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
aesthetician	زیبایی شناس
esthetician	زیبایی شناس
astrologers	ستاره شناس
actinolagy	پرتو شناس
self knowing	خود شناس
selenographer	ماه شناس
rhythmist	سجع شناس
serologist	سرم شناس
spectroscopist	طیف شناس
antiquary	عتیقه شناس
pteridologist	کرف شناس
antiquaries	عتیقه شناس
herborist	گیاه شناس
astrologer	ستاره شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
pteridologist	سرخس شناس
botanist	گیاه شناس
toxicologist	زهر شناس
lexicologist	لغت شناس
numismatist	مدال شناس
fossilist	سنگواره شناس
odontologist	دندان شناس
oenologist	باده شناس
oenologist	شراب شناس
etymologer	اشنقاق شناس
ethologist	کردار شناس
ontologist	هستی شناس
epigraphist	کتیبه شناس
insectologist	حشره شناس
entomologist	حشره شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
operation decoder	عمل شناس
embryologist	رویان شناس
orientalist	خاور شناس
ornithologist	پرنده شناس
numismatist	سکه شناس
gemologist	گوهر شناس
mythologist	اسطوره شناس
lithologist	سنگ شناس
petologist	سنگ شناس
lunarian	ماه شناس
metallographer	فلز شناس
methodologist	اسلوب شناس
ideologist	ارمان شناس
iconologist	شمایل شناس
ichthyologist	ماهی شناس
hypnologist	خواب شناس
microbiologist	میکرب شناس
mineralogist	معدن شناس
heliologist	افتاب شناس
musicologist	موسیقی شناس
myologist	ماهیچه شناس
mythologist	اساطیر شناس
mythologist	افسانه شناس
orologist	کوه شناس
osteologist	استخوان شناس
carpologist	میوه شناس
philologist	واژه شناس
philologist	زبان شناس
phonologist	صوت شناس
muscologist	خزه شناس
bryologist	خزه شناس
phrenologist	جمجمه شناس
bibliographer	کتاب شناس
bibliograph	کتاب شناس
physiognomist	قیافه شناس
cytology	سلول شناس
bacteriologist	میکرب شناس
astronmer	ستاره شناس
arborist	درخت شناس
philologer	زبان شناس
phenomenologist	پدیده شناس
duteous	گماشت شناس
dendrologist	درخت شناس
demographer	جمعیت شناس
paleontologist	دیرین شناس
decoder	رمز شناس
cytology	یاخته شناس
parasitologist	انگل شناس
crystallographer	بلور شناس
craniologist	کله شناس
craniologist	جمجمه شناس
cosmologist	کیهان شناس
cosmographer	کیهان شناس
conchologist	صدف شناس
climatologist	اقلیم شناس
petrologist	سنگ شناس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com