English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
sync کاراکتر همگام
sync character کاراکتر همگام
Other Matches
concordant همگام
synchronous همگام
synchronizer همگام کننده
synchronous system سیستم همگام
synchronized همگام شده
synchronous operation عمل همگام
synchronous machine ماشین همگام
synchronous device دستگاه همگام
async غیر همگام
synchro همگام ساز
synchronous circuit مدار همگام
covariation تغییر همگام
synchronous computer کامپیوتر همگام
mainlines همگام بااکثریت
running mates اسب همگام
resonances حالت همگام
parallels همگام قرینه
resonance حالت همگام
mainlining همگام بااکثریت
parallel همگام قرینه
paralleled همگام قرینه
paralleling همگام قرینه
parallelled همگام قرینه
running mate اسب همگام
parallelling همگام قرینه
mainline همگام بااکثریت
synchronous transmission مخابره همگام
mainlined همگام بااکثریت
tape synchronizer همگام کننده نوار
synchronous multiplexor تسهیم کننده همگام
synchronous data link control کنترل پیوند دادهای همگام
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
crc character کاراکتر CRC
enquiry character کاراکتر پرس و جو
optical character کاراکتر نوری
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
escape character کاراکتر گریز
numeric character کاراکتر عددی
null character کاراکتر تهی
metacharacter فوق کاراکتر
global character کاراکتر سراسری
illigal character کاراکتر غیرقانونی
character code رمز کاراکتر
blank character کاراکتر تهی
characters دخشه کاراکتر
character generator مولد کاراکتر
character per inch کاراکتر دراینچ
character per second کاراکتر درثانیه
character recognition تشخیص کاراکتر
check character کاراکتر مقابلهای
esc کاراکتر گریز
character دخشه کاراکتر
control character کاراکتر کنترلی
stdm SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
print control character کاراکتر کنترل چاپ
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
ocr شناخت کاراکتر نوری
lsc کاراکتر با کمترین ارزش
illigal character کاراکتر غیر مجاز
cps Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
error control character کاراکتر کنترل خطا
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
figure shift کلید یا کد مبدل کاراکتر
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
blank character کاراکتر جای خالی
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
caracter addressable کاراکتر نشانی پذیر
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
accuracy control character دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
enq character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
variable length character encoding رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
ack Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
ampersand کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
type bar تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
micr بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
blanking نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
In the fullness lf time . به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
wand دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
typeover توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com