Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
safety card
کارت تامین جنگ افزار
Other Matches
safety card
کارت تامین اتشبار
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
GKS
استاندارد دستورات نرم افزاری و توابع که ورودی /خروجی گرافیکی را شرح میدهد تا توابع مشابه را روی هر نوع سخت افزار تامین کند
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
collator
1-نرم افزار جمع آوری داده ها 2-وسیلهای کارت پانچ ها را جمع آوری میکند
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
MSX
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
garnishee
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
remanded
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
vendors
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
configurations
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configuration
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
benchmark problem
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
name tag
کارت معرفی کارت اسم
cards
کارت تبریک کارت عضویت
card
کارت تبریک کارت عضویت
tests
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
compatibility
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
tested
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
benchmarks
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnosed
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosing
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
feature
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
diagnose
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
featured
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
features
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
benchmark
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
featuring
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
stations
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
fine tune
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
stationed
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
canonical schema
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
portability
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
documentation
اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
ergonomics
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
hacked
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacks
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
usability
امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
hack
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
trap
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
desktop
ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
funware
برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problem
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
databases
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
faults
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
fault
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
expandable
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
twain
واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
teleprinter
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
patch
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
CD I
استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
IBM
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
securement
تامین
safety
تامین
covers
تامین
hedging
تامین
security
تامین
securing
تامین
water supply
تامین اب
coverings
تامین
water supplies
تامین اب
safety limit
حد تامین
cover
تامین
ensures
تامین کردن
ensuring
تامین کردن
coverings
تامین کردن
troop safety
تامین عده ها
covers
تامین کردن
fulfill
تامین کردن
internal security
تامین داخلی
the rule of law
تامین قانونی
transmission security
تامین مخابره
insuring
تامین کردن
preservation of evidence
تامین دلیل
take care of
تامین کردن
insures
تامین کردن
factor of safety
عامل تامین
give security for
تامین کردن
the rule of law
تامین قضایی
cover
تامین کردن
secures
تامین شده
secures
تامین کردن
secure
تامین شده
secure
تامین کردن
secure
درامان تامین
electronic security
تامین الکترونیکی
procurement
تامین اماد
guarantee
تامین کردن
guaranteed
تامین کردن
ensured
تامین کردن
protection
تامین نامه
transmission security
تامین ارسال
ensure
تامین کردن
provisioning
تامین ذخیره
supply port
درگاه تامین
quia timet
حکم تامین
guarantees
تامین کردن
buffer stock
تامین ذخیره
secures
درامان تامین
supplying
تامین کردن
appropriation reimbur sement
تامین اعتبار
area security
تامین منطقه
physical security
تامین تاسیسات
safety stakes
دستکهای تامین
social security
تامین اجتماعی
chemical security
تامین شیمیایی
security
تامین مصونیت
safety diagram
دیاگرام تامین
safety factor
ضریب تامین
supply
تامین کردن
insecurity
عدم تامین
funding
تامین وجه
supplied
تامین کردن
local security
تامین محلی
financiers
تامین اعتبارکننده
financier
تامین اعتبارکننده
signal security
تامین مخابراتی
buffer zone
منطقه تامین
buffer zones
منطقه تامین
collective security
تامین اجتماعی
committment
تامین اعتبار
safety factor
عامل تامین
communication security
تامین مخابراتی
cryptosecurity
تامین رمز
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
safety officer
افسر تامین یکان
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
guarantee
تامین تضمین کردن
secures
مطمئن تامین کردن
elevation of security
زیاد کردن تامین
guaranteed
تامین تضمین کردن
secures
تامین کردن هدف
collective security
تامین دسته جمعی
make up a deficit
تامین کردن کسری
to feather ones nest
تامین اتیه کردن
social security program
برنامه تامین اجتماعی
to ensure something
تامین کردن
[چیزی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com