English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
to fly with the owl کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
Other Matches
to live en pension شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
diabolize کارهای شیطانی کردن
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
to pry into a person affairs در کارهای کسی فضولی کردن
noctambulation شبگردی
noctambulism شبگردی
audited توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
dissave ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
audit توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
background سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
parlour boarder شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
nocturnally شبانه
nightly شبانه
nocturnal شبانه
burglarize شبانه دزدیدن
overnight در مدت یک شب شبانه
burglarizes شبانه دزدیدن
d. and night شبانه روز
vespertinal شبانه عشایی
night and day شبانه روز
nocturnal نمایش شبانه
night school اموزشگاه شبانه
circadian شبانه روزی
night schools اموزشگاه شبانه
burglarized شبانه دزدیدن
nightlife تفریحات شبانه
pavor nocturnus وحشت شبانه
moonshiner قاچاقچی شبانه
burglarizing شبانه دزدیدن
he went by night شبانه رفت
hostel شبانه روزی
night interception کمین شبانه
hostelry شبانه روزی
hostels شبانه روزی
night order دستور شبانه
night landing فرود شبانه
night order دستورات شبانه
quotidian شبانه روزی
nighttide جزر و مد شبانه
night operations عملیات شبانه
night interception رهگیری شبانه
vespertine مربوط به شب شبانه
cracksman دزد شبانه
nocturnal prayer نماز شبانه
round-the-clock شبانه روزی
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
boarder شاگرد شبانه روزی
boarders شاگرد شبانه روزی
first post شیپور خبر شبانه
night interception استراق سمع شبانه
circadian rythm ریتم شبانه روزی
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools اموزشگاه شبانه روزی
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
night شب هنگام برنامه شبانه
hosteler مقیم شبانه روزی
floorshow نمایش باشگاههای شبانه
battle lights چراغ خاموشی شبانه
moonlight fliting اسباب کشی شبانه
schoolwork تکلیف شبانه دانشجو
nightlife شرکت در تفریحات شبانه
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
nights شب هنگام برنامه شبانه
nocturn سحر خوانی شبانه
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
sennight یکهفته هفت شبانه روز
boarding مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
se'nnight یکهفته هفت شبانه روز
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
witch moth پروانه بید شبانه شب پره
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
whippoorwill مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
interior affairs کارهای درونی
the galleys کارهای سخت
wirework کارهای سیمی
diabolism کارهای شیطانی
lunces کارهای غریب
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
cementation کارهای سیمانی
previous work کارهای قبلی
emergency works کارهای اضطراری
auxiliary work کارهای اضافی
earth work کارهای خاکی
meshwork کارهای مشبک
incidental works کارهای اتفاقی
temporary works کارهای موقت
daily round کارهای روزانه
hatchet man <idiom> کارهای سیاسی
miscellaneous works کارهای مختلف
serenaded ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Arrears of work . Back log of work . کارهای عقب افتاده
navvies کارگر کارهای خاکی
logjam کارهای عقب افتاده
public works کارهای ساختمانی همگانی
inhouse work کارهای داخلی تاسیسات
foppery جلفی کارهای جلف
mundane affairs کارهای این جهان
customs agent واسطه کارهای گمرکی
navvy کارگر کارهای خاکی
light housekeeping کارهای خانه داری
welfare work کارهای عام المنفعه
chore کارهای عادی و روزمره
chores کارهای عادی و روزمره
light housekeeping کارهای سبک خانکی
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
chickens come home to roost <idiom> چوب کارهای گذشته را خوردن
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
earthworks خاک کاری کارهای خاکی
scheduling برنامه ریزی کارهای اجرائی
pile-up انباشتگی کارهای عقب افتاده
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
outgeneral در کارهای جنگی پیش افتادن از
A series of city improvement works. یکرشته کارهای عمرانی شهری
I cant figure that girl out . از کارهای او چیزی نمی فهمم
donkeywork کارهای عادی وروزمره خرکاری
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
pile-ups انباشتگی کارهای عقب افتاده
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
up to one's ears in work <idiom> کارهای زیاد برای انجام داشتن
He is most suitable for brain work . خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ship's serviceman مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
to pick on برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peonage استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to finish off کارهای دست باخر را انجام دادن
he has no enterprise دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
apery میمون صفتی کارهای بوزینه وار
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
cycle time مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
self- سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
data clerk فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
tine دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com