Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
It was wrong of you to take the bicycle .
کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
Other Matches
inerrancy
بی غلطی
it was an incorrect procedure
یک اقدام غلطی بود
Except for that one typo, there were no mistakes.
به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
We got into the wrong bus .
سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
It is wrong to steal .
دزدیدن (دزدی )کار غلطی است
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
kurdish
کردی
orbicularity
کردی
inside kick and overarm control
لنگ کردی
kurdistan
قالیچه کردی
You did well. Good for you.
خوب کردی
You have piqued my interest in ...
تو من را به ... علاقه مند کردی.
How much did you spend?
تو چقدر خرج کردی؟
to live extempore
کردی خوردی زندگی کردن
Touché!
خوب مقابله کردی!
[در بحثی]
There you go again !
باز که دوباره شروع کردی !
Touché!
خوب تلافی کردی!
[در بحثی]
He is not such a fool as you assuoed .
آنطور که فرض کردی احمق نیست
Did you ever find that pen you lost ?
قلمت که گم شده بود پیدا کردی ؟
What was your net profit?
خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
Tell me how you escaped?
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
Tell me hpw you escaped.
برایم بگه چطور فرار کردی
You pulled a fast one. That was a neat trick you played.
خوب حقه زدی ( سوار کردی )
I feel relieved because of that issue!
خیال من را از این بابت راحت کردی!
what have you
[ gone and]
done now!
حالا دیگه چه فوزولی
[شیطنتی]
کردی!
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
What have you been up to this time?
حالا دیگر چه کار کردی ؟
[کاری خطا یا فضولی]
carting
دوچرخه
bicycle
دوچرخه
carted
دوچرخه
carts
دوچرخه
bicycles
دوچرخه
bike
دوچرخه
cart
دوچرخه
bikes
دوچرخه
two wheel tractor
تراکتور دوچرخه
velocipede
دوچرخه پایی
bicycle
دوچرخه پایی
motor-assisted pedal cycle
[British English]
دوچرخه موتوردار
folding bicycle
دوچرخه تاشو
caisson
ارابه دوچرخه
cycle track
راه دوچرخه رو
push bike
دوچرخه پایی
push bikes
دوچرخه پایی
handle bar
دسته دوچرخه
cycling
دوچرخه سواری
cartwright's shop
دوچرخه سازی
buglet
بوق دوچرخه
biker
دوچرخه سوار
bicycle pump
تلمبه دوچرخه
bicycle kick
پای دوچرخه
bicycles
دوچرخه پایی
bicycle path
راه دوچرخه رو
bicyclist
دوچرخه سوار
cyclist
دوچرخه سوار
cyclists
دوچرخه سوار
tandem
دوچرخه دونفری
hansoms
درشکه دوچرخه
cabriolet
درشکه دوچرخه
hansom
درشکه دوچرخه
tandems
دوچرخه دونفری
bicycles
دوچرخه سواری کردن
bikes
مخفف bicycle دوچرخه
motor cycle
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
full-suspension bike
دوچرخه کاملا معلق
bicycle
دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle
دوچرخه سواری کردن
wheelman
دوچرخه سوار شراعبان
bike
مخفف bicycle دوچرخه
wheelsman
دوچرخه سوار شراعبان
gearwheel
چرخ رکاب دوچرخه
to walk a bicycle
دوچرخه را با دست بردن
shay
درشکه دوچرخه دونفره
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
velodrome
پیست دوچرخه سواری
motor paced
حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
She wobbled on her bike.
او
[زن]
روی دوچرخه خود می لرزید.
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
to hop on your bicycle
روی دوچرخه خود جهیدن
peloton
گروه دوچرخه سواران جادهای
tilbury
درشکه روباز سبک دوچرخه
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
trailer
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
ralliear
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
cyclo cross
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
to bike
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
trailers
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
I bought the bicycle on impulse .
یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
Damn it, you are late again!
لعنتی باز تو دیر کردی.
[دیر آمدی]
italian pursuit
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
He fell off his bike and bruised his knee.
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
I'm saving up for a new bike.
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
pursuits
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
burn off
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
kermesse
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
dog cart
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
suck wheels
رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
miss and out
مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
tour de france
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
bell lap
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com