Dictiornary-Farsi | کار یاشغل اضافی وزائد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
by line	کار یاشغل اضافی وزائد
by-line	کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines	کار یاشغل اضافی وزائد


Other Matches

career	مسیر مقام یاشغل
careering	مسیر مقام یاشغل
careers	مسیر مقام یاشغل
careered	مسیر مقام یاشغل
salvage	مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز
salvaged	مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز
salvages	مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز
salvaging	مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز
droppers	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break	خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system	کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
accesses	اضافی
overflowed	اضافی
overflow	اضافی
accessional	اضافی
accessing	اضافی
excesses	اضافی
plus	اضافی
additional	اضافی
overflows	اضافی
redundant	اضافی
floating	اضافی
unduly	اضافی
excess	اضافی
surplus	اضافی
surpluses	اضافی
supplementary	اضافی
extension	اضافی
extensions	اضافی
accessed	اضافی
access	اضافی
surplusage	اضافی
paragogic	اضافی
supplemantary	اضافی
relative	اضافی
supernumerary	اضافی
de trop	اضافی
overtime	اضافی
overcharge	هزینه اضافی
surplus water	ابهای اضافی
supplementary costs	هزینههای اضافی
surplus material	ماده اضافی
surplus production	تولید اضافی
overcharges	هزینه اضافی
overcharged	هزینه اضافی
sudden death	وقت اضافی
sudden-death	وقت اضافی
surtax	مالیات اضافی
slip sheet	صفحه اضافی
sunk cost	هزینههای اضافی
superimposed	اتش اضافی
spill water	ابهای اضافی
surplus stock	موجودی اضافی
surplus value	ارزش اضافی
overloaded	بار اضافی
overloads	بار اضافی
further	اضافی زائد
furthered	اضافی زائد
furthering	اضافی زائد
furthers	اضافی زائد
extra period	وقت اضافی
flab	گوشت اضافی
beauty sleep	خواب اضافی
the intercalary month	ماه اضافی
additional <adj.>	مکمل اضافی
intercalary	اضافی افزوده
overpayment	پرداخت اضافی
excess supply	عرضه اضافی
excess stock	مواد اضافی
excess reserves	ذخائر اضافی
excess profit	سود اضافی
excess price	قیمت اضافی
excess load	بار اضافی
overvoltage	ولتاژ اضافی
excess length	طول اضافی
extra cost	هزینه اضافی
extra current	جریان اضافی
incremental cost	هزینه اضافی
extra premium	پاداش اضافی
extra time	وقت اضافی
overestimation	براورد اضافی
overhand knot	گره اضافی
overhead costs	هزینههای اضافی
extra equipment	تجهیزات اضافی
overirrigation	ابیاری اضافی
extra duty	خدمت اضافی
excess capacity	فرفیت اضافی
regulating cell	پیل اضافی
additional outlet	آبگیر اضافی
additional charges	خرجهای اضافی
additional charges	اتهامات اضافی
addition record	رکورد اضافی
postiche	متن اضافی
poundage	هزینه اضافی
redundant equation	معادله اضافی
overcharging	هزینه اضافی
additional score	نمره اضافی
adduct	ترکیب اضافی
end cell	پیل اضافی
days of grace	مهلت اضافی
climbing lane	خط اضافی در سر بالایی
boostes pump	پمپ اضافی
auxiliary work	کارهای اضافی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
an a.chapter	یک باب اضافی
adscript	یادداشت اضافی
aditional service	سرویس اضافی
shootoff	مسابقه اضافی
overload	بار اضافی
over-	گذشته اضافی
barrage	وقت اضافی
barrages	وقت اضافی
supplementary	اضافی مکمل
surcharges	مالیات اضافی
bonus	پرداخت اضافی
surcharge	مالیات اضافی
surcharges	نرخ اضافی
surcharge	نرخ اضافی
surcharges	هزینه اضافی
surcharge	هزینه اضافی
bonuses	پرداخت اضافی
excess pressure	فشار اضافی
padding	متن اضافی
over	گذشته اضافی
overtime	ساعات اضافی
overtime	وقت اضافی
extra-	فوق العاده اضافی
excess burden of taxation	بار اضافی مالیات
cumulative evidence	قرائن یا مدارک اضافی
extras	فوق العاده اضافی
acompaniment	تزئینات اضافی در ساختمان
additions	اسم اضافی ضمیمه
addition	اسم اضافی ضمیمه
bonuses	پرتاب پنالتی اضافی
bonus	پرتاب پنالتی اضافی
additionally	بطور اضافی یا زائد
extra	فوق العاده اضافی
motorcar accessories	لوازم اضافی اتومبیل
less than carload	وزن بار اضافی
jury sturt	پایه اضافی یا موقتی
shootoff	مسابقه اضافی تیراندازی
extrasystole	ضربان اضافی قلب
sudden victory	پیروزی در وقت اضافی
supertax	مالیات بر درامد اضافی
overcharged	اضافی هزینه کردن
third brush generator	دینام با زغال اضافی
third brush regulation	تنظیم با زغال اضافی
value added network	ارزش اضافی شبکه
terret or rit	حلقه یراق اضافی
excess meter	کنتور مصرف اضافی
plusage	سرامد مقدار اضافی
accrued expenditures	هزینه های اضافی
margin	زمان یا فضای اضافی
overcharges	اضافی هزینه کردن
supplementary	موضع تکمیلی اضافی
margins	زمان یا فضای اضافی
incremental cost	هزینه های اضافی
extra expenses	هزینه های اضافی
surplus	اقلام اضافی و مازاد
overcharge	اضافی هزینه کردن
surcharges	درصد هزینههای اضافی
surtax	مالیات بر درامد اضافی
plussage	سرامد مقدار اضافی
surpluses	اقلام اضافی و مازاد
overflows	ابهای اضافی لبریزی
supplemented	تکمیل کننده اضافی
supplementing	تکمیل کننده اضافی
additional costs [expenses]	هزینه های اضافی
supplement	تکمیل کننده اضافی
overcharging	اضافی هزینه کردن
overflow	ابهای اضافی لبریزی
supplements	تکمیل کننده اضافی
surcharge	درصد هزینههای اضافی
overflowed	ابهای اضافی لبریزی
overproduction	تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
pillion seat	جای اضافی در موتور سیکلت
overhead personnel	پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
noncrew	خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
spares	اقلام اضافی وسایل یدکی
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
There's no need to elaborate.	نیازی به توضیح اضافی نیست.
overcharge	قیمت اضافی غلو کردن
sullage	مواد اضافی فلزات مذاب
surcharge	مبلغ جریمه نرخ اضافی
I feel like a fifth wheel.	من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
surcharges	مبلغ جریمه نرخ اضافی
overcharged	قیمت اضافی غلو کردن
additional protocol	مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
overcharges	قیمت اضافی غلو کردن
overcharging	قیمت اضافی غلو کردن
dropper fly	طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
be a fifth wheel <idiom>	آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
maintenance float	شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی