Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
heavy goods
کالاهای سنگین
Search result with all words
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
Other Matches
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
merit goods
کالاهای ایده ال
merit goods
کالاهای مطلوب
collective goods
کالاهای جمعی
mixed goods
کالاهای مختلط
nondurable goods
کالاهای بی دوام
capital goods
کالاهای سرمایهای
producer goods
کالاهای تولیدی
producer goods
کالاهای سرمایهای
producer's goods
کالاهای مولد
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
commercial items
کالاهای تجارتی
labor intensive goods
کالاهای کاربر
goods intake
کالاهای دریافتی
goods in transit
کالاهای عبوری
consumption goods
کالاهای مصرفی
fancy goods
کالاهای تجملی
expendable supplies
کالاهای مصرفی
durables
کالاهای بادوام
durable goods
کالاهای بادوام
differentiated products
کالاهای ناهمگن
goods inwards
کالاهای دریافتی
goods receiving
کالاهای دریافتی
goods on consignment
کالاهای امانی
complementary goods
کالاهای مکمل
inwards goods
کالاهای وارداتی
investment goods
کالاهای سرمایهای
intermediate goods
کالاهای واسطه
intermediate goods
کالاهای واسطهای
consumables
کالاهای مصرفی
hazardous goods
کالاهای خطرناک
differentiated products
کالاهای متفاوت
public goods
کالاهای عمومی
spot goods
کالاهای موجود
substitute goods
کالاهای جانشین
supporting goods
کالاهای حمایتی
available goods
کالاهای موجود
visibles
کالاهای مرئی
attractive goods
کالاهای جذاب
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
consumer goods
کالاهای مصرفی
exports
کالاهای صادراتی
luxury goods
کالاهای تجملی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
imports
کالاهای وارداتی
necessities
کالاهای ضروری
soft goods
کالاهای بی دوام
social good
کالاهای عمومی
purpose made
کالاهای خاص
social good
کالاهای اجتماعی
secondhand goods
کالاهای دست دوم
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
service stock
اماد و کالاهای جنگی
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
fabrication
کالاهای ساخته شده
visibles
کالاهای قابل رویت
finished goods
کالاهای ساخته شده
finished goods
کالاهای اماده فروش
goods intake
کالاهای درحال تحویل
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
consumer nondurables
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables
کالاهای مصرفی پر دوام
free list
صورت کالاهای بی گمرک
prohibited goods
کالاهای منع شده
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
stock accounting
حساب کالاهای موجود
spot goods
کالاهای اماده تحویل
man made goods
کالاهای ساخت بشر
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
intermediate stock
کالاهای نیمه تمام
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
general cargo rates
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
delivery note
فهرست کالاهای در حال حمل
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
excise taxes
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
consumer credit
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
job lots
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
ten cent store
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
jetsam
کالاهای به دریا ریخته شده
job lot
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
silk manufactures of home
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
Nothing to declare
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
cataloged
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
Goods to declare
همراه داشتن کالاهای گمرکی
cataloguing
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
consumable
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
stores
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
window shop
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
field stockade
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
discriminating tariff
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
heavy lift
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
flag discrimination
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
prize of war
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Best before:
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
trade restrictions
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
loggy
سنگین
cumbersome
سنگین
heavy footed
دل سنگین
saturnine
سنگین
burdensome
سنگین
stodgy
سنگین
lumpy
سنگین
hard water
اب سنگین
heavy water
اب سنگین
logy
سنگین
lumberingly
سنگین
largo a
سنگین
mim
سنگین
cloggy
سنگین
carking
سنگین
navol
اب سنگین
hulky
سنگین
high proof
سنگین
heft
سنگین
weight ton
تن سنگین
lumpish
سنگین
lumpiest
سنگین
weighted
سنگین
heftier
سنگین
heftiest
سنگین
hefty
سنگین
weighty
سنگین
pressure
سنگین
pressured
سنگین
extensive
سنگین
staid
سنگین
weightiest
سنگین
ponderous
سنگین
laden
سنگین پر
massively
سنگین
massive
سنگین
weightier
سنگین
unwieldy
سنگین
pressures
سنگین
pressuring
سنگین
heavy
دل سنگین
heaviest
دل سنگین
heavier
دل سنگین
waterlogged
سنگین
heavies
سنگین
heavies
دل سنگین
overweight
سنگین تر از حد
onerous
سنگین
heaviest
سنگین
exacting
سنگین
heavy
سنگین
heavier
سنگین
lumpier
سنگین
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
overweigh
سنگین تر بودن از
high interest
بهره سنگین
high polymer
بسپار سنگین
dulls
کند سنگین
incumber
سنگین کردن
high proof spirit
عرق سنگین
high dollar value
سنگین قیمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com