Dictiornary-Farsi | کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
durable goods	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای


Other Matches

durables	کالاهای بادوام
durable goods	کالاهای بادوام
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods	کالاهای مصرفی بادوام
perishable goods	کالاهای فاسد شدنی
incorruptible	فاسد نشدنی
imperishable	فاسد نشدنی
indecomposable	فاسد نشدنی
perishable goods	کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
nonperishable items	اقلام فاسد نشدنی
perishable	کالای فاسد شدنی
perishable	کالای فاسد شونده
fixed supply	ذخیره معین کالای فاسد شدنی
Best before:	تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods	کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
to be corrupt to the bones <idiom>	تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
labeled cargo	کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
durable	دیرپای
lasting	دیرپای
perennial	دیرپای
vivaceous	دیرپای
perennials	دیرپای
of long duration	دیرپای
of long continvance	دیرپای
persistent	دیرپای
spoils	فاسد کردن فاسد شدن
spoiling	فاسد کردن فاسد شدن
spoil	فاسد کردن فاسد شدن
spoiled	فاسد کردن فاسد شدن
long range	دیرپای دور رس
collective goods	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
unappeasable	اقناع نشدنی راضی نشدنی
incondensable	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
inconsumable	سوخته نشدنی تمام نشدنی
insupressive	پامال نشدنی موقوف نشدنی
incorrodible	خورده نشدنی سائیده نشدنی
slothful	دیرپای عقب افتاده
bear	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good	نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
serviceable <adj.>	بادوام
durable	بادوام
evergreens	بادوام
lasting	بادوام
evergreen	بادوام
perdurable	بادوام
of long standing	بادوام
enduring	بادوام
bearable	بادوام
hardy	بادوام
tough	بادوام
hardiest	بادوام
perennials	بادوام
tougher	بادوام
perennial	بادوام
toughest	بادوام
pukka	بادوام
pucka	بادوام
hardier	بادوام
toughest	زمخت بادوام
long life itemes	اقلام بادوام
tougher	زمخت بادوام
ruggedized computer	کامپیوتر بادوام
perennate	بادوام بودن
tough	زمخت بادوام
hard wood	چوب بادوام
anneal	بادوام نمودن
wooden bomb	بمب سالم و بادوام
wooden round	گلوله سالم و بادوام
foxtail lily	نوعی گیاه بادوام
perennial artesian	چاه ارتزین بادوام
consumer goods	کالاهای مصرفی
merit goods	کالاهای مطلوب
prohibited goods	کالاهای ممنوعه
producer's goods	کالاهای مولد
producer goods	کالاهای سرمایهای
social good	کالاهای اجتماعی
merit goods	کالاهای ایده ال
mixed goods	کالاهای مختلط
producer goods	کالاهای تولیدی
labor intensive goods	کالاهای کاربر
nondurable goods	کالاهای بی دوام
luxury goods	کالاهای تجملی
luxury goods	کالاهای تشریفاتی
purpose made	کالاهای خاص
exports	کالاهای صادراتی
imports	کالاهای وارداتی
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate goods	کالاهای واسطه
investment goods	کالاهای سرمایهای
inwards goods	کالاهای وارداتی
public goods	کالاهای عمومی
proprietary goods	کالاهای اختصاصی
complementary goods	کالاهای مکمل
goods inwards	کالاهای دریافتی
expendable supplies	کالاهای مصرفی
fancy goods	کالاهای تجملی
Consumer ( consrmers ) goods .	کالاهای مصرفی
commercial items	کالاهای تجارتی
goods intake	کالاهای دریافتی
goods in transit	کالاهای عبوری
differentiated products	کالاهای ناهمگن
spot goods	کالاهای موجود
collective goods	کالاهای جمعی
capital goods	کالاهای سرمایهای
available goods	کالاهای موجود
attractive goods	کالاهای جذاب
visibles	کالاهای مرئی
goods receiving	کالاهای دریافتی
social good	کالاهای عمومی
soft goods	کالاهای بی دوام
consumption goods	کالاهای مصرفی
necessities	کالاهای ضروری
hazardous goods	کالاهای خطرناک
substitute goods	کالاهای جانشین
supporting goods	کالاهای حمایتی
heavy goods	کالاهای سنگین
goods on consignment	کالاهای امانی
consumables	کالاهای مصرفی
differentiated products	کالاهای متفاوت
peccant	فاسد
corrupted	فاسد
sedition	فاسد
putrid	فاسد
corrupt	فاسد
spoilt	فاسد
rotten	فاسد
vicious	فاسد
reprobates	فاسد
reprobate	فاسد
abandoned	فاسد
rantipole	فاسد
gamy	فاسد
irregular	فاسد
perverse	فاسد
villainous	فاسد
rammish	فاسد
roue	فاسد
defective	فاسد
reprobatory	فاسد
reechy	فاسد
gamey	فاسد
depraved	فاسد
immoral	فاسد
peat	زن فاسد
corrupting	فاسد
sinister	فاسد
corrupts	فاسد
dissolute	فاسد
untoward	فاسد
consumer durables	کالاهای مصرفی پر دوام
nonessential goods	کالاهای غیر اساسی
consumer nondurables	کالاهای مصرفی بی دوام
goods receiving	کالاهای درحال تحویل
nondurable consumer goods	کالاهای مصرفی بی دوام
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
stock markets	بورس کالاهای مختلف
stock market	بورس کالاهای مختلف
free list	صورت کالاهای بی گمرک
damaged shipments	کالاهای اسیب دیده
man made goods	کالاهای ساخت بشر
finished goods	کالاهای اماده فروش
competitive goods	کالاهای مورد رقابت
commodity loading	بارگیری کالاهای مختلف
goods intake	کالاهای درحال تحویل
goods inwards	کالاهای درحال تحویل
finished goods	کالاهای ساخته شده
semi finished goods	کالاهای نیمه ساخته
service stock	اماد و کالاهای جنگی
fabrication	کالاهای ساخته شده
secondhand goods	کالاهای دست دوم
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
spot goods	کالاهای اماده تحویل
stock accounting	حساب کالاهای موجود
prohibited goods	کالاهای منع شده
principle of exclusion	در مورد کالاهای خصوصی
overdue goods	کالاهای تحویل نشده
visibles	کالاهای قابل رویت
semi luxury goods	کالاهای نیمه تجملی
inextricable	حل نشدنی
infeasible	نشدنی
impalpability	حس نشدنی
irresolvable	حل نشدنی
irresoluble	اب نشدنی
indissoluble	اب نشدنی
insolvable	حل نشدنی
indissoluble	حل نشدنی
inductile	خم نشدنی
impractical	نشدنی
inexecutable <adj.>	نشدنی
unfeasible <adj.>	نشدنی
indiminishable	کم نشدنی
impracticable <adj.>	نشدنی
insoluble	حل نشدنی
degenerative	فاسد کننده
addle	گندیده فاسد
addle	فاسد کردن