Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
Other Matches
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
back end network
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
array
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
generals
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
coprocessor
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
advanced
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
reliability
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
greeked
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
Thank you for your understanding and your patience.
از شما برای درک و شکیبایی شما بسیار سپاسگزارم.
jobs
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
VRAM
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
crunches
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
dma
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
escape character
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
multifarious
بسیار
multiped
بسیار پا
rotten
<adj.>
بسیار بد
abundant
بسیار
very little
بسیار کم
an abundance of
بسیار
many
بسیار
not a lettle
بسیار
very
بسیار
far
بسیار
precious
بسیار
plenty
بسیار
terrible
<adj.>
بسیار بد
galore
بسیار
lousy
<adj.>
بسیار بد
awful
<adj.>
بسیار بد
sorely
بسیار
so mush
بسیار
powerfully
بسیار
parlous
بسیار
awfully
بسیار
sadly
بسیار بد
numerous
بسیار
muckle
بسیار
desperate
بسیار بد
mickle
بسیار
mickle or muckle
بسیار
oftentimes
بسیار
all
بسیار
overly
بسیار
lot
بسیار
by far
بسیار
far and away
بسیار
all-
بسیار
multiplicity
بسیار
ever so
بسیار
detestable
بسیار بد
unco
بسیار
lashongs
بسیار
much
بسیار
seldom
بسیار کم
beastby
بسیار
out and a way
بسیار
longeval
بسیار زی
sopping
بسیار
no end of
بسیار
immortally
بسیار
thousand and one
بسیار
clinking
بسیار
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
infernality
زشتی بسیار
daylights
بسیار ترسناک
thank you very much
بسیار ممنونم
monstrosity
شرارت بسیار
regiment
گروه بسیار
inappreciable
نامحسوس بسیار کم
addition resin
بسیار افزایشی
regiments
گروه بسیار
addition polymer
بسیار افزایشی
meticulosity
دقت بسیار
polyphagous
بسیار غذا
polyhistor
دانش بسیار
polyhistor
بسیار دانی
prime
بسیار مهم
primed
بسیار مهم
elongated
بسیار بلندولاغر
abysses
بسیار عمیق
primordiality
قدمت بسیار
abyss
بسیار عمیق
multitudes
گروه بسیار
multitude
گروه بسیار
primes
بسیار مهم
prepotent
بسیار توانا
prepotency
نفوذ بسیار
precipitance
تعجیل بسیار
polygonal
بسیار گوشه
polygram
شکل بسیار خط
whacking
بسیار عظیم
whackings
بسیار عظیم
polygonal
بسیار پهلو
all right
<idiom>
بسیار خوب
precisionist
بسیار دقیق
ultramodern
بسیار تازه
bulimy
حرص بسیار
abysm
بسیار عمیق
clued-up
بسیار مطلع
cloying
بسیار احساساتی
main
بسیار مهم
monstrosities
شرارت بسیار
punctuality
دقت بسیار
polygon
بسیار پهلو
colossal
بسیار بزرگ
at a great rat
بسیار تند
excessive
بسیار یا بزرگ
tiny
بسیار کوچک
tiniest
بسیار کوچک
at a premium
بسیار مطلوب
ambrosial
بسیار مطبوع
amazedly
باشگفت بسیار
tinier
بسیار کوچک
thoroughgoing
بسیار دقیق
hunky dory
بسیار خوب
heart break
اندوه بسیار
heavy poll
ارا بسیار
sizzler
بسیار گرم
many books
کتابهای بسیار
high strung
بسیار حساس
many persons
مردمان بسیار
hairline rule
خط بسیار نازک
polygons
بسیار پهلو
e. use ful
بسیار سودمند
overpriced
<adj.>
بسیار گران
too expensive
<adj.>
بسیار گران
well-to-do
<idiom>
بسیار ثروتمند
v.l.f.
بسامد بسیار کم
polyphonous
بسیار صدا
herculean
بسیار دشوار
extra
بسیار خیلی
precipitancy
تعجیل بسیار
polyphonic
بسیار صدا
desperate
بسیار سخت
the d. is in him
بسیار شروراست
polysemia
بسیار معنایی
polysemous
بسیار معنی
polystomatous
جانور بسیار
brilliant
بسیار درخشان
be unable to say boo to a goose
بسیار ترسو
at full lick
بسیار تند
at railway speed
بسیار تند
extras
بسیار خیلی
extra-
بسیار خیلی
polystome
جانور بسیار
gelid
بسیار سرد
multitudinously
با گروه بسیار
point device
بسیار درست
high-pitched
بسیار شیبدار
superfine
بسیار فریف
supereminent
بسیار بلند
heartbreak
اندوه بسیار
multisonant
بسیار صدا
multisonous
بسیار صدا
peracute
بسیار سخت
deep read
بسیار خوانده
overweening
بسیار مغرور
polygraphs
بسیار نویس
pianissimo
بسیار اهسته
superheat
بسیار گرم
peracute
بسیار حاد
superb
بسیار خوب
polygraph
بسیار نویس
multidentate
بسیار دندان
pointdovice
بسیار درست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com