English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
credit squeeze کاهش دادن اعتبار
Other Matches
credit squeeze کاهش حجم اعتبار
credit squeeze کاهش مقدار اعتبار
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
decreased کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
legalised اعتبار قانونی دادن
legalising اعتبار قانونی دادن
legalises اعتبار قانونی دادن
to legalize a signature اعتبار قانونی دادن
legalized اعتبار قانونی دادن
legalize اعتبار قانونی دادن
legalizes اعتبار قانونی دادن
legalizing اعتبار قانونی دادن
hand it to (someone) <idiom> به کسی اعتبار دادن
palliation کاهش دادن
lessen کاهش دادن
lessening کاهش دادن
lessens کاهش دادن
lessened کاهش دادن
overdraw بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
give someone their due <idiom> دادن اعتبار به شخص شایسته
to cut down [on] something چیزی را کاهش دادن
to cut back [on] something چیزی را کاهش دادن
to cut something چیزی را کاهش دادن
appropriation اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
devaluation کاهش دادن ارزش پول
put-downs پست کردن کاهش دادن
put down پست کردن کاهش دادن
put-down پست کردن کاهش دادن
overdraw بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
corrupts تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to kern کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
overdraft حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
unfinanced بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
damping vane پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
to esteem somebody or something [for something] قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
pareto optimality حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
hinting در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
influence اعتبار
estimate اعتبار
credits اعتبار
creditless بی اعتبار
estimated اعتبار
line of cerdit خط اعتبار
standing اعتبار
validation اعتبار
estimating اعتبار
creditability اعتبار
estimates اعتبار
void بی اعتبار
credit اعتبار
credited اعتبار
crediting اعتبار
appropriation symbol کد اعتبار
influences اعتبار
credit line حد اعتبار
influencing اعتبار
influenced اعتبار
validity اعتبار
fund اعتبار
importance اعتبار
reputation اعتبار
reputability اعتبار
reputations اعتبار
esteem اعتبار
prestige اعتبار
prestigious با اعتبار
funded اعتبار
invalids : بی اعتبار
budgets اعتبار
budgeted اعتبار
budget اعتبار
entitlement اعتبار
entitlements اعتبار
credibility اعتبار
invalid : بی اعتبار
authenticity اعتبار
advances اعتبار
valuing اعتبار
values اعتبار
advance اعتبار
advancing اعتبار
value اعتبار
crediting اعتبار مالی
credited اعتبار مالی
insecure بی اعتبار متزلزل
under the credit تحت اعتبار
factorial validity اعتبار عاملی
trade credit اعتبار تجاری
trusts اعتقاد اعتبار
budget credit اعتبار بودجه
on trust بر مبنای اعتبار
trusted اعتقاد اعتبار
revolving fund اعتبار در گردش
roll over credit اعتبار گردان
trust اعتقاد اعتبار
bridging leon اعتبار موقت
construct validity اعتبار سازه
blank credit اعتبار نامحدود
revolving credit اعتبار گردان
consensual validity اعتبار وفاقی
open credit اعتبار نامحدود
military funds اعتبار نظامی
consumption credit اعتبار مصرفی
line of cerdit میزان اعتبار
ervolving credit اعتبار گردان
factoring of credit نمایندگی اعتبار
settlement of credit تسویه اعتبار
ex post به اعتبار گذشته
face validity اعتبار صوری
external validity اعتبار برونی
letter of credit ورقه اعتبار
expenditure credit اعتبار مصرف
reliableness اعتبار موثقیت
funded اعتبار مالی
concurrent validity اعتبار همزمان
credit اعتبار مالی
fund اعتبار مالی
committment تامین اعتبار
letter of credit برگه اعتبار
expired بدون اعتبار
factoring of credit عاملیت اعتبار
letter of credit اعتبار اسنادی
credentials اعتبار نامه
expenditure credit اعتبار هزینه
on tick روی اعتبار
cumulative credit اعتبار تراکمی
credit term مدت اعتبار
item validity اعتبار پرسش
apportionment واگذاری اعتبار
differential validity اعتبار افتراقی
appropriation reimbur sement تامین اعتبار
documentary credit اعتبار اسنادی
tax credit اعتبار مالیاتی
appropriation title عنوان اعتبار
discriminant validity اعتبار افتراقی
credit sale اعتبار در معامله
credit rating میزان اعتبار
credit insurance بیمه اعتبار
a company of good standing شرکتی با اعتبار
agricultural credit اعتبار کشاورزی
issuing of the credit افتتاح اعتبار
imprest fund اعتبار مساعده
bad ناصحیح بی اعتبار
invalidity عدم اعتبار
authority اجازه اعتبار
in force دارای اعتبار
rehabilitation اعاده اعتبار
credit transfers انتقال اعتبار
cross validation وارسی اعتبار
credit transfer انتقال اعتبار
test validity اعتبار ازمون
issuance credit افتتاح اعتبار
issue a credit افتتاح اعتبار
advising of credit ابلاغ اعتبار
creditably از روی اعتبار
requirements of the credit شرایط اعتبار
credit terms شرایط اعتبار
credit expansion گسترش اعتبار
content validity اعتبار محتوا
validity index شاخص اعتبار
stock funds اعتبار خریدنقدی
validity صحت اعتبار
validity criterion ملاک اعتبار
validity coefficient ضریب اعتبار
bank credit اعتبار بانکی
validity check بررسی اعتبار
validity check مقابله اعتبار
validation of a model اعتبار یک الگو
l/c اعتبار نامه
credits اعتبار مالی
validation of a hypothesis اعتبار یک فرضیه
validity of a contract اعتبار قرارداد
countervailing credit اعتبار اتکائی
void result نتیجه بی اعتبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com