Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
antisubmarine search
کاوش ضد زیردریایی
Other Matches
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
area search
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
antisubmarine
ضد زیردریایی
submarine boat
زیردریایی
albacore
نوعی زیردریایی
nuke
زیردریایی اتمی
albacore
زیردریایی الباکور
nuked
زیردریایی اتمی
nukes
زیردریایی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
tinfish
موشک ضد زیردریایی
subsurface
زیردریایی زیرابی
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
killer submarine
زیردریایی شکاری
sill
پشته زیردریایی
sills
پشته زیردریایی
silent running
سکوت زیردریایی
sqid
خمپاره ضد زیردریایی
submarine chaser
ناوچه ضد زیردریایی
submariner
خدمه زیردریایی
aluminaut
زیردریایی الومینیومی
alvin
یک نوع زیردریایی
torpedoes
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
torpedo
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
اژدر ضد زیردریایی
torpedoed
موشک ضد زیردریایی
asroc
راکت ضد زیردریایی
astro
اژدر زیردریایی
torpedoing
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine action
عمل ضد زیردریایی
deep submergence
زیردریایی نجات
antisubmarine
مخرب زیردریایی
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
creeping attack
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
submarines
با زیردریایی حمله کردن
submarine
با زیردریایی حمله کردن
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
sonobuoy
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time
ساعت تعیین محل زیردریایی
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
datum
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
penetration
کاوش
excavation
کاوش
dig
کاوش
digs
کاوش
surveillance
کاوش
exploration
کاوش
analysis
کاوش
probing
کاوش
probed
کاوش
perquisition
کاوش
probes
کاوش
search
کاوش
probe
کاوش
searched
کاوش
searches
کاوش
searchingly
کاوش
hoverting
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
random number seed
کاوش تصادفی
exploratory drive
سائق کاوش
geophysical prospecting
کاوش ژئوفیزیکی
to rummage
کاوش کردن
to browse through
کاوش کردن
inexplorable
کاوش ناپذیر
prog
کاوش کردن
prober
کاوش کننده
to search after
کاوش کردن
sector of search
منطقه کاوش
unsought
کاوش نشده
unsearchable
کاوش ناپذیر
linear probing
کاوش خطی
delve
کاوش کردن
pries
کاوش کردن
scans
کاوش کردن
scanned
کاوش کردن
scan
کاوش کردن
probes
کاوش کردن
probed
کاوش کردن
probe
کاوش کردن
analysis
تحلیل کاوش
pried
کاوش کردن
pry
کاوش کردن
prying
کاوش کننده
delving
کاوش کردن
delves
کاوش کردن
delved
کاوش کردن
exploration
کاوش اکتشاف
surveillance
کاوش کردن
area search
کاوش منطقه
researches
کاوش پژوهیدن
researched
کاوش پژوهیدن
electrical prospecting
کاوش الکتریکی
researching
کاوش پژوهیدن
research
کاوش پژوهیدن
orion
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
scavenge
در آشغال کاوش کردن
manage grab
در آشغال کاوش کردن
search
کاوش کردن زمین
rummaging
کاوش بازرس کشتی
rummages
کاوش بازرس کشتی
rummaged
کاوش بازرس کشتی
rummage
کاوش بازرس کشتی
ransack
زیاد کاوش کردن
ransacks
زیاد کاوش کردن
ransacking
زیاد کاوش کردن
scavenge
در اشغال کاوش کردن
scavenged
در اشغال کاوش کردن
searched
کاوش کردن زمین
surveys
بررسی کاوش منطقه
survey
بررسی کاوش منطقه
searches
کاوش کردن زمین
surveyed
بررسی کاوش منطقه
ransacked
زیاد کاوش کردن
searchingly
کاوش کردن زمین
ferrets
کنجکاوی کردن کاوش
ferret
کنجکاوی کردن کاوش
scavenges
در اشغال کاوش کردن
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
foraging
پی علف گشتن کاوش کردن
foraged
پی علف گشتن کاوش کردن
forage
پی علف گشتن کاوش کردن
forages
پی علف گشتن کاوش کردن
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
nose around
[about]
<idiom>
چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
inserted grouping
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
intercepting search
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
sector scan
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
dig
کاوش کردن فرو کردن
exploring
اکتشاف کردن کاوش کردن
explores
اکتشاف کردن کاوش کردن
explored
اکتشاف کردن کاوش کردن
explore
اکتشاف کردن کاوش کردن
digs
کاوش کردن فرو کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com