Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 60 (1 milliseconds)
English	Persian
livid	کبود شده کوفته
Search result with all words
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
Other Matches
rissole	کوفته
rissoles	کوفته
to beat black and blue	کوفته یاکبودکردن
worn-out	خسته و کوفته
croquette	کوفته برنجی
croquettes	کوفته برنجی
bruise	کوفته شدن
bruising	کوفته شدن
bruises	کوفته شدن
bruised	کوفته شدن
quenelle	کوفته ریزه
worn out	خسته و کوفته
spent	از پا درامده کوفته
contuse	کوفته کردن
fish ball	کوفته ماهی وسیب زمینی
rissole	کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissoles	کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
light blue	کبود
navy blue	کبود
livid	کبود
blue mud	گل کبود
blue vitriol	کات کبود
cyanosis	رنج کبود
bluestone	کات کبود
gray	کبود سفید
jaybird	زاغ کبود
the vault of heaven	گنبد کبود
aquamarine	کبود فام
sulphate of copper	زاج کبود
sulphate of copper	کات کبود
bruises	کبود کردن
bruised	کبود کردن
sapphire	یاقوت کبود
sapphire	صفیر کبود
bruise	کبود کردن
black and blue	کبود و سیاه
sapphire	رنگ کبود
sapphires	یاقوت کبود
sapphires	صفیر کبود
bruising	کبود کردن
jay	زاغ کبود
roman vitriol	زاج کبود
roman vitriol	کات کبود
aquamarines	کبود فام
blue or copper vitriol	زاج کبود
blue or copper vitriol	کات کبود
blue jay	زاغ کبود
beryl	یاقوت کبود
asteria	یاقوت کبود
jays	زاغ کبود
sapphires	رنگ کبود
star sapphire	یاقوت کبود درخشان
blueness	رنگ ابی یا کبود
ringtail	باز کبود ماده
sapphirine	ساخته شده ازیاقوت کبود
to bruise a part of the body	کبود شدن یک قسمت از بدن [پزشکی]
wayworn	خسته و مانده در اثر سفر خسته و کوفته
SOS	Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com