Dictiornary-Farsi | کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد


Other Matches

pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
hawkers	فروشنده دوره گرد وجار زن
hawker	فروشنده دوره گرد وجار زن
course of dealing	دوره خرید و فروش
badger	دوره گرد خرده فروش
badgering	دوره گرد خرده فروش
badgers	دوره گرد خرده فروش
badgered	دوره گرد خرده فروش
coster	میوه فروش دوره گرد
costermonger	سبزی فروش دوره گرد
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
door to door selling	فروش کالا بصورت دوره گردی
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
vendor	کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors	کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
career	دوره
border	دوره
termed	دوره
careered	دوره
session	دوره
he has run his race	دوره
bordered	دوره
bordering	دوره
pool	دوره
periods	دوره
terming	دوره
pools	دوره
instar	دوره
circuits	دوره
contemporary	هم دوره
contemporaries	هم دوره
perimeters	دوره
setting up	دوره
stadia	دوره
stadium	دوره
stadiums	دوره
edges	دوره
perimeter	دوره
sets	دوره
rhythm	دوره
to have ones fling	دوره
careering	دوره
circuit	دوره
careers	دوره
term	دوره
pooled	دوره
set	دوره
rhythms	دوره
edge	دوره
rimless	بی دوره
coursed	: دوره
cycled	دوره
peripheries	دوره
outlined	دوره
periphery	دوره
periodicity	دوره
felloe	دوره
courses	: دوره
outline	دوره
course	: دوره
outlines	دوره
outlining	دوره
cycles	دوره
felly	دوره
cycle	دوره
rim	دوره
period	دوره
phase	دوره
one's d.	دوره
rims	دوره
epoch	دوره
epochs	دوره
phased	دوره
compass	دوره
reviewal	دوره
Ice Age	دوره یخ
era	دوره
eras	دوره
phases	دوره
sessions	دوره
term	دوره انتصاب
course	دوره مسیرتیراندازی
blocking period	دوره وقفه
the a of infancy	دوره بچگی
return interval	دوره بازگشت
cycle time	زمان دوره
duty cycle	دوره کار
schooltime	دوره تحصیلی
termed	دوره انتصاب
basic course	دوره مقدماتی
term of maintenance	دوره نگاهداری
testing time	دوره ازمون
termtime	دوره تحصیلی
short period	دوره کوتاه
senescence	دوره سالخوردگی
conducting period	دوره رسانایی
pedlar	دوره گرد
pedlars	دوره گرد
contract period	دوره قرارداد
sexennium	دوره شش ساله
on probation	در دوره ازمایشی
quarter [year]	دوره سه ماهه
quarterly period	دوره سه ماهه
biennium	دوره دوساله
three-month period	دوره سه ماهه
continous cycle	دوره بی وقفه
short term	دوره کوتاه
critical period	دوره بحرانی
termtime	دوره تصدی
coursed	دوره مسیرتیراندازی
tempering cycle	دوره بازپخت
budget period	دوره بودجه
caird	دوره گرد
courses	دوره مسیرتیراندازی
cheap jack	دوره گرد
critical period	دوره شاخص
snakebite	دوره بدشانسی
colportage	دوره گردی
crier	دوره گرد
tours	یک دوره مسابقه
revolutions	یک دوره کامل
revolution	یک دوره کامل
ages	دوره عصر.
age	دوره عصر.
tournament	یک دوره مسابقه
tournaments	یک دوره مسابقه
trochoid	دوره گرد
trivium	دوره نخستین
trimester	دوره سه ماهه
number of cycle	تعداد دوره ها
house party	دوره خانگی
house-parties	دوره خانگی
house-party	دوره خانگی
stretches	خط ممتد دوره
stretched	خط ممتد دوره
stretch	خط ممتد دوره
touring	یک دوره مسابقه
Ice Age	دوره یخبندان
cycle	دوره گردش
cycled	دوره گردش
encompassing	دوره کردن
encompasses	دوره کردن
encompassed	دوره کردن
encompass	دوره کردن
innings	دوره تصدی
cycles	دوره گردش
meeting	یک دوره مسابقه
meetings	یک دوره مسابقه
tour	یک دوره مسابقه
hucksters	دوره گرد
huckster	دوره گرد
toured	یک دوره مسابقه
career	دوره زندگی
tip circle	دوره نوک
period/stretch/lapse of time	دوره زمان
time period	دوره زمان
period	دوره زمان
itinerant	دوره گرد
action period	دوره کنش
strolling	دوره گرد
advance course	دوره عالی
time span	دوره زمان
advanced course	دوره عالی
the rim of a wheel	دوره چرخ
the iron age	دوره بی رحمی
the iron age	دوره ستمگری
refractory period	دوره بی پاسخی
rimmed	دوره دار
processes	دوره عمل
process	دوره عمل
career	دوره رسمی
careered	دوره زندگی
careered	دوره رسمی
careering	دوره زندگی
careering	دوره رسمی
careers	دوره زندگی
careers	دوره رسمی
fiscal year	دوره مالی
fiscal years	دوره مالی
triennium	دوره سه ساله
transition period	دوره انتقال
transition period	دوره گذار
adolescence	دوره جوانی
to serve apprenticeship	دوره شاگردی
to run over	دوره کردن
terming	دوره انتصاب
duty factor	دوره کار
financial period	دوره مالی
period of roll	دوره تناوب
reviews	دوره کردن
recurrence interval	دوره تناوب