Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
acknowledge
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
Other Matches
acknowledging
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
ack
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
transceiver
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
transceiver
فرستنده و گیرنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
route
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
routes
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
synchronization
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
session
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
sessions
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
stopped
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopping
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
freight release
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
frees
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
transpondor
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transponder
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
challenge and reply
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
reads
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
alerting service
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stuck beacon
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
continuous
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
attentions
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attention
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
leg glance
ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
late cut
ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
inks
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
ink
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
non condensing
ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
list
سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
penny a liner
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
link
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
aright
<adv.>
به درستی
rightness
درستی
legitimacy
درستی
accuracy
درستی
integrality
درستی
soundness
درستی
justness
درستی
straightness
درستی
integrity
درستی
fidelity
درستی
validity
درستی
rightfulness
درستی
justly
<adv.>
به درستی
correctly
<adv.>
به درستی
duly
<adv.>
به درستی
preciseness
درستی
correctitude
درستی
genuineness
درستی
properly
<adv.>
به درستی
rightfully
<adv.>
به درستی
rightly
<adv.>
به درستی
imprecision
نا درستی
exactitude
درستی
uprightness
درستی
justly
به درستی
precision
درستی
exactness
درستی
correctness
درستی
trueness
درستی
truth
درستی صداقت
honesty
درستکاری درستی
damchi
راستی و درستی
truth value
ارزش درستی
truth table
جدول درستی
the a of a trans lation
درستی ترجمه
justice
درستی دادگستری
truths
درستی صداقت
to verifty a staement
درستی ونادرستی
validation
تنفیذ درستی
propriety of behaviour
درستی رفتار
honestly
از روی درستی
approximately
تقریبا به درستی
rectitude
راستی درستی
agent
فرستنده
dispatcher
فرستنده
shipper
فرستنده
forwarder
فرستنده
transmitting set
فرستنده
agents
فرستنده
transmitters
فرستنده
transmitter
فرستنده
senders
فرستنده
consignor
فرستنده
sending set
فرستنده
wireless station
فرستنده
chooser
فرستنده
sender
فرستنده
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
in the wrong
<idiom>
اشتباه ،درستی حقیقت
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
uprightaess
درستی راستی عدالت
to foel
حال درستی نداشتن
accuracy
درجه دقت درستی
function
انجام عمل به درستی
functioned
انجام عمل به درستی
functions
انجام عمل به درستی
bona fide
به طور جدی به درستی
jamming transmitter
فرستنده پارازیت
noise transmitter
فرستنده پارازیت
senders
فرستنده پیام
transmitters
دستگاه فرستنده
transmitters
فرستنده رادیویی
intermediate transmitter
فرستنده واسطه
sender
فرستنده پیام
intermediate transmitter
فرستنده میانی
transmitter
فرستنده رادیویی
transmitter
دستگاه فرستنده
forwarding country
کشور فرستنده
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
sending state
کشور فرستنده
service area
برد فرستنده
amateur transmitter
فرستنده اماتور
amateur station
فرستنده تفننی
transmitting antenna
انتن فرستنده
broadcast station
ایستگاه فرستنده
pulse transmitter
فرستنده پالس
consignor
فرستنده کالا
mobile station
فرستنده متحرک
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tracked
دنبال کردن یک مسیر به درستی
cynic
<adj.>
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
track
دنبال کردن یک مسیر به درستی
true false test
ازمایش درستی ونادرستی چیزی
truth table
جدول درستی جذول صحت
tracks
دنبال کردن یک مسیر به درستی
Veitch diagram
نمایش گرافیکی جدول درستی
to vouch for any one's honesty
ضمانت درستی کسی را کردن
He seems to be an honest man.
آدم درستی بنظرمی آید
accurately
به درستی و بدون هر گونه خطا
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
reversed
داده ازگیرنده به فرستنده
transmissive
انتقال دهنده فرستنده
reverses
داده ازگیرنده به فرستنده
reversing
داده ازگیرنده به فرستنده
long wave transmitter
فرستنده موج بلند
impluse sender
فرستنده ضربه جریان
handie talkie
فرستنده دستی کوچک
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
handset
دستگاه فرستنده وگیرنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com