English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
upper bound کران بالا
Search result with all words
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
greatest lower bound [glb, GLB] بزرگترین کران بالا [ریاضی]
infimum بزرگترین کران بالا [ریاضی]
Other Matches
bordered کران
horizons کران
border کران
fineless بی کران
horizon کران
limit کران
bordering کران
extreme کران
the deaf کران
output bound کران خروجی
physiological limit کران فیزیولوژیکی
subscript bound کران زیرنویس
strand plain کران دشت
sanbar کران ماسه
compute bound کران محاسباتی
sandband کران ماسه
bound موفف کران
lower bound کران پایین
input bound کران ورودی
bounded کران دار
lower limit کران پایین
open interval فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
manual alphabet برای سخن گفتن با کران
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Lenkoran medallion ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
up رو به بالا
in old age [in great age] در سن بالا
upper بالا
overtones بالا تن
overtone بالا تن
upped بالا
upside بالا
balconies لژ بالا
balcony لژ بالا
uppermost از بالا
overhead بالا
overhead سر بالا
atop بالا
above در بالا
top بالا
upper limit حد بالا
up there ان بالا
upped رو به بالا
upping بالا
upping رو به بالا
up stairs بالا
gallery لژ بالا
lever bridge پل بالا رو
ascendancy بالا
galleries لژ بالا
superincumbent از بالا
aloft بالا
ascendency بالا
headwater بالا اب
outreach بالا
up بالا
on high در بالا
over- بالا
over بالا
high بالا
aweigh بالا
highest بالا
highs بالا
at a great age در سن بالا یی
escalating بالا گرفتن
upgrade بالا بردن
upheaval بالا امدن
upgrades بالا بردن
high-class از طبقات بالا
hoist بالا کشیدن
jack بالا بردن
upgrades از درجه بالا
escalates بالا گرفتن
escalated بالا گرفتن
upgraded بطرف بالا
upgraded از درجه بالا
raises بالا بردن
upgrade بطرف بالا
raise بالا کشیدن
raise بالا بردن
raises بالا کشیدن
escalate بالا گرفتن
chock-a-block بالا کشیده
jacks بالا بردن
upgraded بالا بردن
all-time بالا یا پایینترین حد
upgrade از درجه بالا
upheavals بالا امدن
promoting بالا بردن
promotes بالا بردن
aspiring بالا رفتن
soars بالا رفتن
aspires بالا رفتن
aspired بالا رفتن
aspire بالا رفتن
embezzling بالا کشیدن
embezzles بالا کشیدن
embezzled بالا کشیدن
embezzle بالا کشیدن
raising بالا اوردن
Please come up . بفرمائید بالا
shoot out بالا جستن
shoot-out بالا جستن
shoot-outs بالا جستن
soared بالا رفتن
shoot forth بالا جستن
rally بالا بردن قی مت
promoted بالا بردن
promote بالا بردن
elevating بالا بردن
elevates بالا بردن
upgrades بطرف بالا
elevate بالا بردن
upgrading بالا بردن
upgrading از درجه بالا
Mts بالا رفتن
upgrading بطرف بالا
rallied بالا بردن قی مت
Mt بالا رفتن
rallies بالا بردن قی مت
to cast the g. بالا اوردن
scandent بالا رونده
res noitaloseR بالا
regorge بالا اوردن
radio frequency فرکانس بالا
pushup بالا فشردنی
plan view نمای بالا
plan view دید از بالا
on stilts بالا ایستاده بل
mountant بالا رونده
spoke bone زند بالا
bottom up از پایین به بالا
surmountable بالا قرارگرفتنی
to bring up بالا اوردن
they were filfty at the outsid دست بالا
ascendance بالا رفتن
ascendent بالا رونده
ascensive بالا رونده
at the utmost دست بالا
the upper storey اشکوب بالا
the above figures ارقام بالا
talll بلند بالا
face up feed خورد رو به بالا
long precision با دقت بالا
high frequency فرکانس بالا
high frequency alternator ژنراتورفرکانس بالا
high wing بال بالا
high voltage ولتاژ بالا
high temperature دمای بالا
high storage انباره بالا
high resolution وضوح بالا
high precison دقت بالا
high order رتبه بالا
high frequency بسامد بالا
high efficiency راندمان بالا
intumesce بالا امدن
h.f. فرکانس بالا
joo chin pyon soon koot کف دست بالا
head piece قسمت بالا
heave away بالا بکشید
heave in بالا کشیدن
jack up بالا بردن
it comes from above از بالا می آید
high burst ترکش بالا
high contrast تغایر بالا
high grown بلند بالا
top down از بالا به پایین
hoists بالا کشیدن
uplift بالا بردن
uplifts بالا بردن
upward rotation چرخش رو به بالا
upward motion حرکت رو به بالا
upward flow جریان رو به بالا
upward compatible همساز رو به بالا
heave بالا کشیدن
heaved بالا کشیدن
hoists بالا بردن
hoisted بالا کشیدن
hoisted بالا بردن
top-down از بالا به پایین
spec مشخصات بالا
toss بالا انداختن
tossed بالا انداختن
tosses بالا انداختن
tossing بالا انداختن
upwards بطرف بالا
atop بطرف بالا
hoist بالا بردن
high impedance امپدانس بالا
radius زند بالا
ascending بالا رونده
booster بالا برنده
boosters بالا برنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com