English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (9 milliseconds)
English Persian
tussah کرم ابریشم شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
Other Matches
Oriental rug فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
silk نخ ابریشم
silk ابریشم
levantine شرقی
eastern شرقی
oriental شرقی
silk tasseled گل ابریشم
levanter شرقی
eastward شرقی
filature ابریشم پیچی
floss silk ابریشم خام
bagnio زندان شرقی
southeast جنوب شرقی
south eastern جنوب شرقی
sleave silk ابریشم نتابیده
sleave silk ابریشم خام
sleave ابریشم خامه
filoselle ابریشم پست
sericeous ابریشم نما
northeastern شمال شرقی
natural silk ابریشم طبیعی
mongolian draw کشیدن شرقی
mimosa درخت گل ابریشم
northeastward شمال شرقی
raw silk ابریشم خام
organzine ابریشم باقی
organzine ابریشم تابیده
orientalizing style سبک شرقی
orientally بسبک شرقی ها
greek church کلیسای شرقی
artificial silk ابریشم مصنوعی
artifical silk ابریشم مصنوعی
turkey bath حمام شرقی
silkworms کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
silk cocoon پیله ابریشم
silk worm کرم ابریشم
turkish closet مستراح شرقی
north easterly شمال شرقی
silken ابریشم نماکردن
caterpillar کرم ابریشم
floss نخاله ابریشم
floss ابریشم خام
coccon پیله ابریشم
silky ابریشم نما
to lie east and west شرقی غربی
aigrette کرک یا ابریشم
north-easterly شمال شرقی
actate silk ابریشم استاتی
south-eastern جنوب شرقی
rayon ابریشم مصنوعی
eastern hemisphere نیمکره شرقی
natural silk ابریشم طبیعی
silk accents فرش های گل ابریشم
Hindoo سبک شرقی [معماری]
northeastern مربوط به شمال شرقی
silk covered سیم ابریشم پوش
northeastward بطرف شمال شرقی
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
ser پرورش کرم ابریشم
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
the old world نیم کره شرقی
slub ابریشم نیم تاب
southeaster باد جنوب شرقی
southeaster توفان جنوب شرقی
northeaster نسیم شمال شرقی
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
eastermost شرقی ترین نقطه
greek catholic عضو کلیسای شرقی
easternmost اقصی نقطهء شرقی
easternmost شرقی ترین نقطه
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
dinghies قایق هند شرقی
dinghy قایق هند شرقی
byzantine وابسته بروم شرقی
flossy شبیه ابریشم خام
eastermost اقصی نقطهء شرقی
east end قسمت شرقی لندن
marabout نوعی ابریشم خام
marabou نوعی ابریشم خام
laura صومعه کلیسای شرقی
cocoons پیله کرم ابریشم
caseworm نوعی کرم ابریشم
silken ابریشم پوش حریری
cocoon پیله کرم ابریشم
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
breeze بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
breezed بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
OCM شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
lascar نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Eastern design طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
orientalize خاوری شدن شرقی ماب شدن
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
north by cast میان شمال و شمال شرقی
north east شمال شرق شمال شرقی
north-east شمال شرقی در شمال شرق
northeast شمال شرقی شمال شرق
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vase structure بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com