Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
Other Matches
oil buffer
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
constellatory
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
idealises
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
exteriorize
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
idealised
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
islamize
بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
oils
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
geometric design
طرح هندسی
[این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
him who
انرا که
hydraulic
روغنی
hydrolic
روغنی
butteries
روغنی
unctuous
روغنی
greasy
روغنی
oily
روغنی
oiled
روغنی
pinguid
روغنی
buttery
روغنی
oleic
روغنی
oleaginous
روغنی
oil painting
روغنی
oil paintings
روغنی
i saw it
انرا دیدم
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
had searched
انرا می یافتید
fluid friction
اصطکاک روغنی
lubricants
مواد روغنی
lubricants
ماده روغنی
lubricant
مواد روغنی
cole seed
کلم روغنی
colza
کلم روغنی
flat calm
دریای روغنی
shortcake
نان روغنی
fluid clutch
کلاج روغنی
unguentary
روغنی مرهمی
oiled cloth
پارچه روغنی
empire cloth
پارچه روغنی
greasiness
روغنی بودن
hydropneumatic
گازی روغنی
lubricant
ماده روغنی
hydrospring
فنری روغنی
ohm burner
مشعل روغنی
oil filled contactor
شوتس روغنی
drabber
رنگ روغنی
oil filled contactor
کنتاکتور روغنی
oil colours
رنگ روغنی
oil colour
رنگ روغنی
oil color
رنگ روغنی
oil circuit breaker
مدارشکن روغنی
oil paint
رنگ روغنی
oil break fuse
فیوز روغنی
oil drive unit
گیربکس روغنی
oil filled transformer
ترانسفورماتور روغنی
oil firing
سوخت روغنی
oil paints
رنگ روغنی
oil transformer
مبدل روغنی
drabbest
رنگ روغنی
oiled paper
کاغذ روغنی
drab
رنگ روغنی
oil switch
کلید روغنی
oil pump
پمپ روغنی
oil paper
کاغذ روغنی
oiled muslin
موصلین روغنی
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
انرا تکان دهید
give it a twist
انرا پیچ بدهید
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
send it by post
با پست انرا بفرستید
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
oleograph
عکس باسمهای روغنی
ohm additive
افزوده های روغنی
hydropneumatic
دستگاه گازی روغنی
oil filled cable
کابل روغنی الکتریکی
hydrospring
دستگاه فنری روغنی
hydraulic shock absorber
ضربه گیر روغنی
oil painting
نقاشی رنگ روغنی
oil paintings
نقاشی رنگ روغنی
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
nitroglycerin
ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
meloid
وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
oilseed
بذرها و دانه های روغنی
adipose
پیه مانند روغنی شده
sienna
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
oleate
نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberry
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
oil on canvas
[painting technique]
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
degreasing
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
in human shape
بصورت یا
as
<conj.>
<prep.>
بصورت
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
curtly
<adv.>
بصورت خلاصه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com