English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
Search result with all words
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
Other Matches
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
chromatography کروماتوگرافی
ascending chromatography کروماتوگرافی صعودی
absorbent chromatography کروماتوگرافی جذبی
ionic chromatography کروماتوگرافی یونی
partition chromatography کروماتوگرافی تقسیمی
one way chromatography کروماتوگرافی یکطرفه
gel permeation chromatography کروماتوگرافی ژل تراوا
gel filtration کروماتوگرافی ژل تراوا
column chromatography کروماتوگرافی ستونی
descending chromatography کروماتوگرافی نزولی
paper chromatography کروماتوگرافی کاغذی
two demensional chromatography کروماتوگرافی دو بعدی
two chromatography کروماتوگرافی دو طرفه
gas chromatography کروماتوگرافی گازی
chromatographic column ستون کروماتوگرافی
countercurrent chromatography کروماتوگرافی جریان مخالف
gas liquid chromatography کروماتوگرافی مایع گاز
ion exchange chromatography کروماتوگرافی تبادل یونی
gas solid chromatography کروماتوگرافی گاز- جامد
gas liquid partitions chromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
thin layer chromatography کروماتوگرافی لایه نازک
g.l.c. gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
transport stream ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
fulidal سیال
unthickened سیال
fluid سیال
fluids سیال
influent سیال ورودی
intransit stock اماد سیال
floating سیال مواج
intransit strenth پرسنل سیال
ideal fluid سیال ایده ال
electric fluid سیال برقی
working fluid سیال عامل
fluid capital سرمایه سیال
floating reserve احتیاط سیال
working fluid سیال متحرک
fluid resistance مقاومت سیال
fluid centre مرکز سیال
fluid intelligence هوش سیال
real fluid سیال واقعی
perfect fluid سیال کامل
mobiles روان سیال
mobiles سیال تغییرپذیر
mobile روان سیال
mobile سیال تغییرپذیر
fluids جسم سیال
fluid جسم سیال
superfluid ابر سیال
effluent سیال خروجی
effluents سیال خروجی
decretory بحرانی
decretive بحرانی
critical limit حد بحرانی
acute بحرانی
climacteric بحرانی
critical بحرانی
marginal بحرانی
visualization مرئی ساختن سیال
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
fluor قاعدگی زنان سیال
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
maintenance float شارژ انبار سیال
fluidic وابسته بجسم سیال
viscous stress تنش برش سیال
fluid bed vulcanization وولکانش در بستر سیال
bleed فرار کردن یک سیال
brain storming سیال سازی ذهن
bleeds فرار کردن یک سیال
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
exigent فشاراور بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical value ارزش بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical حیاتی بحرانی
nick موقع بحرانی
nicked موقع بحرانی
nicking موقع بحرانی
razor edge موقعیت بحرانی
juncture موقع بحرانی
acritical غیر بحرانی
nicks موقع بحرانی
cretical flow جریان بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical mass جرم بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical pressure فشار بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical period دوره بحرانی
critical depth عمق بحرانی
baffles منحرف کننده جریان سیال
baffling منحرف کننده جریان سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
vapor lock قطع کامل جریان سیال
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
baffle منحرف کننده جریان سیال
baffled منحرف کننده جریان سیال
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critically بطور بحرانی یا وخیم
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
flood stage تراز بحرانی طغیان
critical date مدت زمان بحرانی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical wave legth طول موج بحرانی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
cpm روش مسیر بحرانی
critical path method روش مسیر بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critcal fore pressure فشار حد خلاء بحرانی
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation اضافی بودن سطح سیال اماد
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
l.l.c liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
to recover from something جبران کردن [مثال از بحرانی]
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
epitasis دوره بحرانی وشدت مرض
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
to recover from something به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
head pessure فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
liquid liquid chromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fluidify تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com