Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
deficit
کسر موازنه کمبود سرمایه
deficits
کسر موازنه کمبود سرمایه
Other Matches
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
short-handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
counterbalances
موازنه
equilibrium
موازنه
equilibrium
موازنه موازنه
equilibrator
موازنه
equilibration
موازنه
counterbalance
موازنه
balance
موازنه
counterbalanced
موازنه
balances
موازنه
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
mass balance
موازنه جرم
trade balance
موازنه تجارتی
to rule off
موازنه کردن
trade balance
موازنه تجاری
counterbalance
موازنه کردن
counterbalances
موازنه کردن
to strike a balance
موازنه دراوردن
equilibrium
موازنه و تعادل
counterbalanced
موازنه کردن
active balance
موازنه مثبت
material balance
موازنه مواد
libratory
موازنه کننده
adverse balance
موازنه منفی
equilibrist
طرفدارسیاست موازنه
compensating reservoir
حوض موازنه
equilibrate
موازنه کردن
balancing reservoir
حوض موازنه
compensation point
نقطه موازنه
compensation level
تراز موازنه
balance of trade
موازنه تجاری
charge balance
موازنه بار
balances of payments
موازنه پرداختها
balance of payments
موازنه پرداختها
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
shortages
کمبود
shortcoming
کمبود
shortcomings
کمبود
leakage
کمبود
shortfall
کمبود
shortage
کمبود
shortfalls
کمبود
shortsage
کمبود
deficiencies
کمبود
deficiency
کمبود
deficit
کمبود
leakages
کمبود
deficits
کمبود
stabilizes
به حالت موازنه در اوردن
stabilizes
بحالت موازنه دراوردن
stabilised
به حالت موازنه در اوردن
stabilize
بحالت موازنه دراوردن
stabilised
بحالت موازنه دراوردن
stabilises
بحالت موازنه دراوردن
stabilises
به حالت موازنه در اوردن
stabilized
به حالت موازنه در اوردن
stabilising
بحالت موازنه دراوردن
stabilized
بحالت موازنه دراوردن
stabilising
به حالت موازنه در اوردن
stabilize
به حالت موازنه در اوردن
The policy of balance of power.
سیاست موازنه قدرت
balances
موازنه تتمه حساب
balanced reaction
واکنش موازنه شده
balances
موازنه صورت وضعیت
balances
موازنه کردن تعادل
balance
موازنه کردن تعادل
strike a balance
موازنه بدست اوردن
balance
موازنه صورت وضعیت
balance
موازنه تتمه حساب
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
time trouble
کمبود وقت
scurvy
کمبود ویتامین C
anoxia
کمبود اکسیژن
lacks
کمبود نیازمندی
lacked
کمبود نیازمندی
underpopulation
کمبود جمعیت
credit tightness
کمبود اعتباری
lack
کمبود نیازمندی
leakage
کمبود کسر
leakage
کمبود و کسری
leakages
کمبود کسر
leakages
کمبود و کسری
hard up
<idiom>
کمبود پول
lacking
فقدان کمبود
deficient
دارای کمبود
birling
مسابقه موازنه روی تیرشناور در اب
balance of international payment
موازنه پرداختهای بین المللی
skid fin
باله موازنه در هواپیمای دوباله
mercantilist
طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
mercantilism
سیاست موازنه بازرگانی کشور
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shortcoming
نکته ضعف کمبود
leukopenia
کمبود گویچههای سفیدخون
labor shortage
کمبود نیروی کار
defective
دارای کمبود معیوب
lack of self-confidence
کمبود اعتماد به نفس
lack of confidence
کمبود اعتماد به نفس
immunodeficiency
کمبود ایمنی
[پزشکی]
shortcomings
نکته ضعف کمبود
dearth
قحط و غلا کمبود
understaffed
دچار کمبود کارمند
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
electron deficient molecules
مولکولهای با کمبود الکترون
avitaminosis
کمبود ویتامینها در بدن
short supply
اماد کمبود دار
acholia
فقدات یا کمبود صفرا
scorbutic
ناشی از کمبود ویتامین C
immune defect
کمبود ایمنی
[پزشکی]
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
poise
وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
mulnutrition
کمبود مواد غذائی در بدن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
attenuation
کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
long run equilibrium
موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
favorable balance of trade
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
candlesticks
بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
roadwheel arm
بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
xerophthalmia
رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
nonaligned
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
capital intensive
سرمایه بر
fund
سرمایه
equity
سرمایه
equities
سرمایه
capital
سرمایه
turn over
سرمایه
funded
سرمایه
asset
سرمایه
yield of capital
بازده سرمایه
widening of capital
گسترش سرمایه
unfunded
بدون سرمایه
transfer of capital
انتقال سرمایه
consolidated fund
سرمایه ذخیره
disinvestment
اتلاف سرمایه
disinvestment
کاهش سرمایه
constant capital
سرمایه ثابت
consumer capital
سرمایه مصرفی
capital reserve
اندوخته سرمایه
capital transfers
انتقالات سرمایه
working asset
سرمایه کار
capital outflow
خروج سرمایه
capital structure
ساخت سرمایه
working capacity
سرمایه جاری
capital stock
حجم سرمایه
capital stock
موجودی سرمایه
capital reserve
ذخیره سرمایه
capital requirement
نیاز سرمایه
fixed capital
سرمایه ثابت
usance
سود سرمایه
capital paid in
ذخیره سرمایه
capital structure
بنیان سرمایه
quantity of capital
مقدار سرمایه
capital tax
مالیات بر سرمایه
circulation capital
سرمایه در گردش
circulating capital
سرمایه در گردش
circulating capital
سرمایه در جریان
cash capital
سرمایه نقدی
capitalization
سرمایه سازی
capitalization
سرمایه گذاری
capital value
ارزش سرمایه
capital turnover
گردش سرمایه
capital theory
نظریه سرمایه
out flow of capital
خروج سرمایه
mobility of capital
تحرک سرمایه
replacement capital
سرمایه جایگزینی
replacement capital
سرمایه جانشینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com