Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
Other Matches
gigs
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gig
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
hackney coach
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
jigger
درشکه یک اسبه گاری تک اسبه
shandrydan
درشکه تک اسبه قدیمی
troika
ارابه یا درشکه سه اسبه
carriole
درشکه سبک تک اسبه
shandradan
درشکه تک اسبه قدیمی
fly man
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
cariole
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
carryall
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
carry all
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
buggies
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggy
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
chaise
یکجوردرشکه تک اسبه یادواسبه که معمولاچهارچرخ دارد
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
wisenheimer
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
towhead
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
dipsomaniac
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
laboratorian
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
weisenheimer
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
hereditarian
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
interloper
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
interlopers
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
usufructuary
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
negationist
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
monophysite
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
metaphrast
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
phaeton
درشکه سوار درشکه چی
phaethon
درشکه سوار درشکه چی
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
one horse
یک اسبه
one-horse
یک اسبه
ine horse
یک اسبه
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
tandem
دو اسبه دوپشته
tandems
دو اسبه دوپشته
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
kittereen
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
coachman
درشکه چی
gharry
درشکه
speedway
درشکه رو
hackie
درشکه چی
carriageable
درشکه رو
phaeton
درشکه
coachmen
درشکه چی
four wheeler
درشکه
phaethon
درشکه
droshky
درشکه
hacks
درشکه کرایه
tandems
درشکه دو نفری
sleigh
درشکه سورتمه
cabriolet
درشکه دوچرخه
dash board
گل گیر درشکه
sleighs
درشکه سورتمه
hack
درشکه کرایه
hacked
درشکه کرایه
tandem
درشکه دو نفری
coach park
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
there is a p in the carriage
درشکه مسافردارد
sidecars
درشکه چهارچرخه
sidecar
درشکه چهارچرخه
coach house
درشکه خانه
hood
کروک درشکه
carriage road
راه درشکه رو
horseless carriage
درشکه بی اسب
perambulators
درشکه بچگانه
cabstand
ایستگاه درشکه
hoods
کروک درشکه
calash
نوعی درشکه
garriage and paie
درشکه دواسبه
hackney carriage
درشکه کرایهای
perambulator
درشکه بچگانه
hansoms
درشکه دوچرخه
hansom
درشکه دوچرخه
carriage and four
درشکه چهاراسبه
to keep a carriage
درشکه داشتن
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
Tonga
تانگا درشکه هندی
buckboard
درشکه بدون کروک
shay
درشکه دوچرخه دونفره
bassinet
درشکه دستی بچگانه
hackney man
راننده درشکه کرایهای
barouche
نوعی درشکه چهارچرخه
curricle
درشکه دوچرخهای سبک
hackman
راننده درشکه کرایهای
hach
درشکه کرایهای زحمت
coachload
افراد سوار بر درشکه
hackney
درشکه کرایه اسب کرایبه
fiacre
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
tarantass
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
tilbury
درشکه روباز سبک دوچرخه
stanhope
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
calash
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap
تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
caroche
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
dragman
کسیکه
one who
کسیکه
whom
کسیکه
gospeller
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
introspectionist
کسیکه معتقد به
whomso
بهر کسیکه
long shot
کسیکه درمسابقات
constructionist
کسیکه قانون
stalker
کسیکه میخرامد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
jogger
کسیکه اهسته می دود
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
snorter
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers
کسیکه اهسته می دود
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com