English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English Persian
to r.someone as a کسی را به سمتی معرفی کردن
Other Matches
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
windage حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
deflection pattern مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
introduced معرفی کردن
introducing معرفی کردن
insets معرفی کردن
representations معرفی کردن
speak well for معرفی کردن
nominating معرفی کردن
introduce معرفی کردن
presented معرفی کردن
nominate معرفی کردن
bring forward معرفی کردن
introduces معرفی کردن
presenting معرفی کردن
representation معرفی کردن
present معرفی کردن
presents معرفی کردن
recommends معرفی کردن
recommend معرفی کردن
inset معرفی کردن
nominates معرفی کردن
recommending معرفی کردن
to register [with a body] اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
reports معرفی کردن خود
report معرفی کردن خود
preconize بعموم معرفی کردن
reported معرفی کردن خود
meet معرفی شدن به ملاقات کردن
meets معرفی شدن به ملاقات کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
to proclam someone a traitor کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to give publicity to بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
straddling احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
to i. any one into abenefice کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
personation خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
bear arms سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
directional سمتی
drifted انحراف سمتی
crosser حرکت سمتی
traversing fire اتش سمتی
crosses حرکت سمتی
deflection scale مقیاس سمتی
azimuth resolution تقسیمات سمتی
multidrift چند سمتی
cross حرکت سمتی
deviation انحراف سمتی
drift انحراف سمتی
deviations انحراف سمتی
crossest حرکت سمتی
direction rectifier یکسوکننده سمتی
drifts انحراف سمتی
drifting انحراف سمتی
deflection error اشتباه سمتی
directional stability پایداری سمتی
effective wind باد سمتی
directional traverse پیمایش سمتی
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
traverse حرکت سمتی پیمایش
traversed حرکت سمتی پیمایش
traverses حرکت سمتی پیمایش
aircraft vectoring کنترل سمتی هواپیما
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
alternate traversing fire اتش یدکی سمتی
traversing حرکت سمتی پیمایش
wind shear انحراف سمتی باد
wind shear تغییرات سمتی باد
wind component شاخه سمتی باد
horizontal error اشتباه بردی و سمتی
azimuthal quzntum number عدد کوانتومی سمتی
azimuth micrometer طبله میکرومتر سمتی
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
to r.someone as a کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
windage تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
variations اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variation اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
crabs پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
designations معرفی
presentation معرفی
designation معرفی
presentations معرفی
reference معرفی
representations معرفی
reclame معرفی
representation معرفی
letter معرفی نامه
introductions معارفه معرفی
introduction معارفه معرفی
presentable شایان معرفی
nuncupatory معرفی کننده
letter of introduction معرفی نامه
designative معرفی کننده
nominator معرفی کننده
letters معرفی نامه
letter of reference معرفی نامه
representer معرفی کننده
presentee معرفی شده
introductions معرفی رسمی اشناسازی
presentably بطور قابل معرفی
algebra قوانینی که برای معرفی
initial campaign معرفی کالا به بازار
letterman دارنده معرفی نامه
net authentication معرفی ایستگاههای شبکه
introduction معرفی رسمی اشناسازی
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
good wine needs no bush چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
social credit تصادی معرفی شده است
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
id کارتی که ضخص را معرفی میکند
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Can you recommend a hotel? آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Can you recommend a guest house? آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
tags نوار پشت پوتین کارت معرفی
subscripted variable عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
tag نوار پشت پوتین کارت معرفی
predefined آنچه قبلا معرفی شده است
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
proceed time زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
bring up <idiom> معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
Can you recommend a good restaurant? آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
name کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
directional gyroscope ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
polar سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
identification tag پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
toastmaster کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menu انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmasters کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menus انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
category wiring یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
ccitt انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
operate بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distorts معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distort معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
operates بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
password کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
National Center for Supercomputing Applications سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
wand دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
layers لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
descriptions زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
description زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
DCA قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
Windows GDI مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
PCI مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
LIM EMS استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
Windows API مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com