Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
Other Matches
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
grape
انگور
blood of the grape
اب انگور
the juice of the grape
اب انگور
grapes
انگور
nightshade
سگ انگور
grape stone
دانه انگور
grape stone
هسته انگور
grapy
شبیه انگور
to twitch off grapes
انگور چیدن
muscadine
انگور مشک
muscatel
انگور مشک
malvasia
نوعی انگور
vintage
انگور چینی
grapevine
درخت انگور
grapevines
درخت انگور
rareripe
انگور زود رس
scuppernong
انگور مشک
vintages
انگور چینی
gooseberries
انگور فرنگی
gooseberry
انگور فرنگی
scuppernong
شراب انگور مشک
muscadine
باده انگور مشک
aciniform
انگور مانند خوشهای
muscatel
انگور یاشراب موسکاتل
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
botryoidal
شبیه خوشه انگور
viniculture
پرورش انگور شراب
winepress
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
riesling
انگور سفید نواحی راین
botryoidal
دارای شکل خوشه انگور
vintages
فصل انگور چینی محصول
vintage year
سال وفور محصول انگور
vintage
فصل انگور چینی محصول
stum
شیره انگور باده تازه
madrona
توت فرنگی درخت انگور خرس
madrono
توت فرنگی درختی انگور خرس
grapevine
[تزئینی به شکل درخت انگور]
[معماری]
madrone
توت فرنگی درختی انگور خرس
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tokay
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
viticulture
صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
thyrsus
نیزهای که سر ان میوه کاج ویا شاخه انگور نصب شده
meander border
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
whom
کسیکه
one who
کسیکه
dragman
کسیکه
gospeller
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
long shot
کسیکه درمسابقات
constructionist
کسیکه قانون
stalker
کسیکه میخرامد
introspectionist
کسیکه معتقد به
whomso
بهر کسیکه
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
snorter
کسیکه خرناس میکشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
waxer
کسیکه موم مالی میکند
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com