Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English
Persian
cabotage
کشتیرانی ساحلی
Other Matches
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
liner
خط کشتیرانی
shipping line
خط کشتیرانی
sailing
کشتیرانی
shipping
کشتیرانی
liners
خط کشتیرانی
navigation
کشتیرانی
navigable
قابل کشتیرانی
navigability
قابلیت کشتیرانی
sailable
قابل کشتیرانی
navigates
کشتیرانی کردن
shipping
کشتیرانی ناوگان
shipping company
شرکت کشتیرانی
shipping conference
کنفرانس کشتیرانی
commercial marine
کشتیرانی تجارتی
nautical
مربوط به کشتیرانی
liner terms
شرایط خط کشتیرانی
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
navigate
کشتیرانی کردن
navigated
کشتیرانی کردن
navigating
کشتیرانی کردن
liner trade
کشتیرانی منظم تجاری
cargo liners
خط کشتیرانی مخصوص بار
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
water supply to navigation
تامین اب کانال کشتیرانی
fairways
مسیر قابل کشتیرانی کانال
fairway
مسیر قابل کشتیرانی کانال
conference freight rate
نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
coasters
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coaster
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
sudd
توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
strandline
خط ساحلی
inshore water
اب ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
sea board
خط ساحلی
seasider
ساحلی
offing
اب ساحلی
coastline
خط ساحلی
coastlines
خط ساحلی
inshore
ساحلی
coastal
ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
dune
توده شن ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
quay
دیوار ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
quays
دیوار ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
land breeze
باد ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
coast station
ایستگاه ساحلی
links
تپه ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
martello
قلعه ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
levee
دیواره ساحلی رودخانه
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
beach dump
انبار موقت ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
cabotage
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com