Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
Other Matches
patrols
کشتی اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
patrol
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
boat
کشتی کوچک
boats
کشتی کوچک
pinnace
کشتی کوچک پارویی
lighter
کشتی باری کوچک
lighters
کشتی باری کوچک
shallop
کشتی کوچک دودگله
small ship
کشتی کوچک یا با طول کم
lugger
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
zebec
یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
cabin cruiser
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
carvel
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
explorative
اکتشافی
exploratory
اکتشافی
locator beacon
برج اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
probatory
ازمایشی اکتشافی
probative
ازمایشی اکتشافی
pilot ballon
بالون اکتشافی
heuristic
بحث اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
exploration
سیاحت اکتشافی
exploratory test hole
چاه اکتشافی
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
heuristic method
روش اکتشافی
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
safaris
سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
heuristic
کشف کننده اکتشافی
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
safari
سیاحت اکتشافی درافریقا
fluxway cost
هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
exploratory hunting
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
bottoms
کشتی
hulk
کشتی
vessels
کشتی
bilge
اب ته کشتی
aft
در پس کشتی
vessel
کشتی
boarded
کشتی
carina
کشتی
board
کشتی
hulks
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
bottom
کشتی
carinae
کشتی
puppis
کشتی دم
ark
کشتی
ship haven
یک کش کشتی
flat
پل کشتی
flattest
پل کشتی
collier
کشتی
by water
با کشتی
catch
کشتی کج
on the water
در کشتی
on the sea
در کشتی
on shipboard
در کشتی
on board a ship
در کشتی
wrestling
کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
ships
کشتی
decks
پل کشتی
foreship
سر کشتی
afloat
در کشتی
ship
کشتی
deck
پل کشتی
decked
پل کشتی
argo
کشتی
argosy
کشتی بزرگ
passenger liner
کشتی مسافربری
sternest
عقب کشتی
commercial marine
کشتی تجاری
sterner
عقب کشتی
packet boat
کشتی نامه بر
stern
عقب کشتی
pancratist
کشتی گیر
bill of loading
جواز کشتی
commondo ship
کشتی نیروبر
passenger liner
کشتی مسافری
parent ship
کشتی مادر
sterns
عقب کشتی
bill of loading
بارنامه کشتی
bill of lading
ستمی کشتی
skippered
ناخدای کشتی
skippering
ناخدای کشتی
on shipboard
سوار کشتی
on board a ship
سوار کشتی
cuddy
اطاقک کشتی
naval
وابسته به کشتی
prow
دماغه کشتی
aboard
روی کشتی
galley
اشپزخانه کشتی
foreship
دماغه کشتی
cook house
اشپزخانه کشتی
skipper
ناخدای کشتی
wrestler
کشتی گیر
wrestlers
کشتی گیر
bilge water
گنداب کشتی
coxswain
مباشر کشتی
navy
کشتی جنگی
combatant vessel
کشتی جنگی
flagships
کشتی دریادار
adversary
حریف کشتی
adversaries
حریف کشتی
carina
کشتی حمال
privateer
کشتی مسلح
disembarks
از کشتی در اوردن
disembarks
از کشتی دراوردن
disembarking
از کشتی در اوردن
castway
کشتی شکسته
carrying vessel
کشتی باربری
navies
کشتی جنگی
roadstead
کشتی گاه
rhumb line
خط انحراف کشتی
rhumb
خط سیر کشتی
aerographer
هواشناسی کشتی
battleship
کشتی جنگی
battleships
کشتی جنگی
predial or prae
کشتی روستایی
disembarking
از کشتی دراوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com