Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
Other Matches
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sailer
کشتی بادبانی
sailing vessel
کشتی بادبانی
galley
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
galleass
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
galleons
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleon
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
sailings
شراع کشتی بادی
sailed
شراع کشتی بادی
sail
شراع کشتی بادی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
square rigger
نوعی کشتی بادی
to go for a sail
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
to sail
[for]
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessels
کشتی
flattest
پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
ship
کشتی
ships
کشتی
hulk
کشتی
by water
با کشتی
vessel
کشتی
foreship
سر کشتی
wrestling
کشتی
argo
کشتی
ark
کشتی
catch
کشتی کج
on the water
در کشتی
on the sea
در کشتی
aft
در پس کشتی
afloat
در کشتی
on shipboard
در کشتی
ship haven
یک کش کشتی
bilge
اب ته کشتی
boarded
کشتی
puppis
کشتی دم
board
کشتی
deck
پل کشتی
hulks
کشتی
collier
کشتی
carina
کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
decks
پل کشتی
carinae
کشتی
bottoms
کشتی
flat
پل کشتی
bottom
کشتی
decked
پل کشتی
on board a ship
در کشتی
the enemy
کشتی دشمن
docked
تعمیرگاه کشتی
merchantman
کشتی تجارتی
chartering
اجاره کشتی
the roll of a ship
غلت کشتی
the rudder of a ship
سکان کشتی
the ship is in d.
کشتی در خطراست
noah's a
کشتی نوح
shipbuilding
کشتی سازی
dock
تعمیرگاه کشتی
ocean greyhound
کشتی تندرو
stranding
به گل نشستن کشتی
bill of loading
جواز کشتی
chartered
اجاره کشتی
bill of loading
بارنامه کشتی
merchant ship
کشتی تجارتی
bill of lading
ستمی کشتی
tender ship
کشتی تدارکاتی
cargo
محموله کشتی
cargoes
محموله کشتی
midships
در میان کشتی
war vessel
کشتی جنگی
war ship
کشتی جنگی
carrying vessel
کشتی باربری
propeller
پروانه کشتی
wrech
کشتی شکستگی
carina
کشتی حمال
cargo ship
کشتی باری
troopship
کشتی سرباز بر
tramp vessel
کشتی ازاد
dockyard
تعمیرگاه کشتی
hulks
بدنه کشتی
hulks
تنه کشتی
wrech
کشتی شکسته
freight
کرایه کشتی
To launch a ship (boat).
کشتی به آب انداختن
drillship
کشتی حفاری
HMS
کشتی انگلیسی
wrestling match
مسابقه کشتی
wresthing match
مسابقه کشتی
caulker
درزگیر کشتی
catch as catch can
کشتی ازاد
castway
کشتی شکسته
cargo liner
کشتی باری
tramp steamer
کشتی ازاد
dockyards
تعمیرگاه کشتی
to take ship
با کشتی بردن
caboose
اشپزخانه کشتی
wrack
کشتی شکستگی
naval war
جنگ با کشتی
three point
فن 3 امتیازی کشتی
the ship was wrecked
کشتی شکست
charters
اجاره کشتی
noah ark
کشتی نوح
hulk
لاشه کشتی
hulks
لاشه کشتی
named vessel
کشتی مشخص
motor vessel
کشتی موتوری
training ship
کشتی اموزشی
cargo boat
کشتی باری
merchantman
کشتی بازرگانی
hulk
تنه کشتی
towboat
کشتی یدک کش
topsldes
بادخوربدنه کشتی
cargo boat
کشتی بارکش
hulk
بدنه کشتی
wrecked
کشتی شکسته
the ship leaks
کشتی اب تو میدهد
docks
تعمیرگاه کشتی
ship's master
افسرارشد کشتی
battleship
کشتی جنگی
battleships
کشتی جنگی
pleasure boat
کشتی تفرجی
afterdeck
عقب کشتی
affreightment
اجاره کشتی
ship safety
سلامت کشتی
ship propeller
پروانه کشتی
ship papers
اسناد کشتی
aerographer
هواشناسی کشتی
aeroboat
کشتی طیار
wreck
کشتی شکستگی
shipload
بار کشتی
passenger liner
کشتی مسافربری
wrecking
کشتی شکستگی
pilotage
راهنمایی کشتی
shipboard
صحنه کشتی
wrecks
کشتی شکستگی
shipboard
کنار کشتی
predial or prae
کشتی روستایی
ship handling
مانور با کشتی
rhumb line
خط انحراف کشتی
seaway
مسیر کشتی
galley
اشپزخانه کشتی
aboard
روی کشتی
sea gauge
اب نشین کشتی
sea fight
جنگ کشتی ها
sea anchor
لنگر کشتی
screwpropeller
پروانه کشتی
naval
وابسته به کشتی
navies
کشتی جنگی
navy
کشتی جنگی
roadstead
کشتی گاه
rhumb
خط سیر کشتی
boats
کشتی کوچک
ship building
کشتی سازی
privateer
کشتی مسلح
patrol
کشتی اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
flagship
کشتی دریادار
stern
عقب کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com