English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
slaver کشتی حامل بردگان
Other Matches
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
predials بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
predial slaves بردگان وابسته بزمین بردگان زراعتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
victualler کشتی حامل خواربار
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
barracoon بازداشتگاه بردگان
servile war جنگ بردگان با اربابهای خود
mancipation یکجورایین انتقال یاواگذاری که درازادکردن بردگان وکودکان معمول بود
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
conveyer حامل
vectors حامل
porter حامل
vector حامل
conveyor حامل
gerent حامل
bearers حامل
vehicle حامل
carriers حامل
carrier حامل
bearer cheque چک حامل
bearer حامل
stave حامل
vehicles حامل
porters حامل
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
breech block carrier حامل کولاس
data carrier حامل داده ها
data carrier حامل داده
radius vector شعاع حامل
tape transport حامل نوار
bearer در وجه حامل
payable to the bearer در وجه حامل
bearers در وجه حامل
thurifer حامل مجمر
vehicles حامل رسانه
transport ترابری حامل
vehicle حامل رسانه
carrier detect کشف حامل
transports ترابری حامل
transporting ترابری حامل
carrier frequency فرکانس حامل
carrier wave موج حامل
carrier detect تشخیص حامل
carrier system سیستم حامل
carrier gas گاز حامل
transported ترابری حامل
linkmen حامل مشعل
bearing angle زاویه حامل
messengers طناب حامل
sound carrier حامل صوت
messenger طناب حامل
color carrier حامل رنگ
bearer cheque چک در وجه حامل
bearer bond سند حامل
linkman حامل مشعل
carrier frequency بسامد حامل
osborne shackle قلاب حامل
vector حامل بردار
thurifer حامل بخوردان
vectors حامل بردار
messenger wire سیم حامل
gestatorial حامل پاپ
bearing زاویه حامل
image carrier حامل تصویر
video carrier حامل ویدئو
vectorial حامل بردار
linkboy حامل مشعل
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
platform رسانگر حامل گیرنده
caddy حامل وسایل بازیگر
comports دربرداشتن حامل بودن
bearer bond سند در وجه حامل
comporting دربرداشتن حامل بودن
current carrying conductor رسانای حامل بار
carrier برنامه حامل میکرب
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
stretcher bearer حامل تخت روان
stretcher-bearer حامل تخت روان
stretcher-bearers حامل تخت روان
comport دربرداشتن حامل بودن
platforms رسانگر حامل گیرنده
comported دربرداشتن حامل بودن
stave روی خط حامل نوشتن
carrier حامل غلطک حمال
perseus حامل راس الغول
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
caddying حامل وسایل بازیگر
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
persi حامل راس الغول
weapon carrier حامل جنگ افزار
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
carrier frequency فرکانس موج حامل
warrant to bearer به حواله کرد حامل
carriers حامل غلطک حمال
carrier color signal پیام رنگی حامل
caddied حامل وسایل بازیگر
caddie حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
carriers برنامه حامل میکرب
bearer stock اسناد در وجه حامل
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
strop ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
flattest پل کشتی
ship کشتی
wrestling کشتی
boarded کشتی
ark کشتی
hulk کشتی
hulks کشتی
bilge اب ته کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com