English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
Other Matches
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
victualler کشتی حامل خواربار
slaver کشتی حامل بردگان
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
flag of convenience کشتی با پرچم غیر
yellow jack پرچم قرنطینه کشتی
flags of convenience کشتی با پرچم غیر
pennant پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
national ensign پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
pennants پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
stave حامل
conveyer حامل
conveyor حامل
bearer cheque چک حامل
vector حامل
vectors حامل
carrier حامل
carriers حامل
bearer حامل
gerent حامل
bearers حامل
porters حامل
vehicles حامل
porter حامل
vehicle حامل
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
thurifer حامل بخوردان
bearer cheque چک در وجه حامل
bearing angle زاویه حامل
thurifer حامل مجمر
bearer bond سند حامل
carrier system سیستم حامل
tape transport حامل نوار
bearer در وجه حامل
carrier wave موج حامل
carrier gas گاز حامل
data carrier حامل داده ها
vectorial حامل بردار
messengers طناب حامل
vehicle حامل رسانه
vehicles حامل رسانه
messenger wire سیم حامل
video carrier حامل ویدئو
breech block carrier حامل کولاس
radius vector شعاع حامل
image carrier حامل تصویر
color carrier حامل رنگ
carrier detect کشف حامل
carrier detect تشخیص حامل
carrier frequency بسامد حامل
carrier frequency فرکانس حامل
data carrier حامل داده
messenger طناب حامل
vectors حامل بردار
bearing زاویه حامل
bearers در وجه حامل
transports ترابری حامل
transporting ترابری حامل
transported ترابری حامل
transport ترابری حامل
sound carrier حامل صوت
vector حامل بردار
payable to the bearer در وجه حامل
linkman حامل مشعل
gestatorial حامل پاپ
linkboy حامل مشعل
linkmen حامل مشعل
osborne shackle قلاب حامل
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
carrier color signal پیام رنگی حامل
warrant to bearer به حواله کرد حامل
carrier حامل غلطک حمال
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
carrier برنامه حامل میکرب
stave روی خط حامل نوشتن
caddy حامل وسایل بازیگر
comporting دربرداشتن حامل بودن
comport دربرداشتن حامل بودن
comports دربرداشتن حامل بودن
comported دربرداشتن حامل بودن
carriers حامل غلطک حمال
bearer bond سند در وجه حامل
carriers برنامه حامل میکرب
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
weapon carrier حامل جنگ افزار
current carrying conductor رسانای حامل بار
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
stretcher-bearers حامل تخت روان
stretcher-bearer حامل تخت روان
stretcher bearer حامل تخت روان
persi حامل راس الغول
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
bearer stock اسناد در وجه حامل
platforms رسانگر حامل گیرنده
caddying حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
caddie حامل وسایل بازیگر
carrier frequency فرکانس موج حامل
platform رسانگر حامل گیرنده
perseus حامل راس الغول
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
anandrous بی پرچم
stamina پرچم
oriflamme پرچم
emblazonry پرچم
flag bridge پل پرچم
ensign پرچم
ensigns پرچم
flag پرچم
banner پرچم
blazon پرچم
banners پرچم
vexillum پرچم
stamens پرچم
stamen پرچم
flags پرچم
color پرچم
whiff پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com