Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
Other Matches
shipping company
شرکت کشتی رانی
seaworthy
قابل کشتی رانی
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable
غیرقابل کشتی رانی
sailing orders
دستور کشتی رانی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
shippable
قابل کشتی رانی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
aerostation
کشتی رانی هوایی
loxodromics
کشتی رانی در خط مایل
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
coasting
کشتی رانی در طول ساحل
oceanshipping
روشهای کشتی رانی دراقیانوس
loxodromic
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
portolano
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
circumnavigate
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumavigator
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
large ship
کشتی بزرگ
argosy
کشتی بزرگ
ship of the line
کشتی جنگی بزرگ
galleass
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
carack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
femoral
رانی
crural
رانی
rani
رانی
ranee
رانی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
hush ship
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
oratorship
سخن رانی
canoes
قایق رانی
ejection
بیرون رانی
canoe
قایق رانی
oarsmanship
کرجی رانی
inguinal
کشاله رانی
voluptuousness
شهوت رانی
extrusion
روزن رانی
repression
واپس رانی
voluptuously
باشهوت رانی
salaciousness
شهوت رانی
salacity
شهوت رانی
d. of a speech
سخن رانی
motoring
اتومبیل رانی
wheelchair
ویلچر رانی
yachting
قایق رانی
wheelchairs
ویلچر رانی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
funeral oration
سخن رانی برسرجنازه
boats
قایق رانی کردن
ox goad
نیزه گاو رانی
sprinting
مسابقه اتومبیل رانی
auto racing
مسابقه اتومبیل رانی
to gratify ones passions
شهوت رانی کردن
ease all
درکرجی رانی ایست
platforms
سخن رانی کردن
pawn push
پیاده رانی شطرنج
lectureship
سمت سخن رانی
pultrusion process
فرایند کشش رانی
boat
قایق رانی کردن
harness race
مسابقه ارابه رانی
lectureships
سمت سخن رانی
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
to go on the stump
سخن رانی کردن
platform
سخن رانی کردن
to give a lecture
سخن رانی کردن
magnetic potential
نیروی مغناطیس رانی
salaciously
از روی شهوت رانی
libidinously
از روی شهوت رانی
regattas
مسابقه کرجی رانی
regatta
مسابقه کرجی رانی
auto drome
پیست اتومبیل رانی
drive way
مسیر اتومبیل رانی
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
extrudate
محصول روزن رانی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
matinee
مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes
مسابقه ارابه رانی در روز
effective electromotive force
نیروی برق رانی موثر
red flag
پرچم قرمز اتومبیل رانی
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
contact electromotive force
نیروی برق رانی مجاورتی
active emf
نیروی برق رانی موثر
motor vehicle passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
Carpool
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
car passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
harness horse
اسب مخصوص ارابه رانی
trialling
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
matinees
مسابقه ارابه رانی در روز
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
lift
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
eloge
سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
starter motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
starter
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
sapphic vice
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
starting motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
under
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under-
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
to pander any one's lust
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
icekhana
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
hobbles
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
bottom
کشتی
flat
پل کشتی
flattest
پل کشتی
afloat
در کشتی
argo
کشتی
board
کشتی
hulks
کشتی
aft
در پس کشتی
foreship
سر کشتی
bilge
اب ته کشتی
on shipboard
در کشتی
on the water
در کشتی
hulk
کشتی
bottoms
کشتی
on the sea
در کشتی
boarded
کشتی
collier
کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
vessels
کشتی
wrestling
کشتی
vessel
کشتی
carina
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
ships
کشتی
ship haven
یک کش کشتی
ship
کشتی
by water
با کشتی
deck
پل کشتی
puppis
کشتی دم
decks
پل کشتی
catch
کشتی کج
ark
کشتی
carinae
کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com