Dictiornary-Farsi | کشش متقاطع تقاضا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cross elasticity of demand	کشش متقاطع تقاضا


Other Matches

arc elasticity of demand	عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good	نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand	براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded	تقاضا کردن تقاضا
demands	تقاضا کردن تقاضا
demand	تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve	انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
traverse	خط متقاطع
traverse	متقاطع
traversed	خط متقاطع
traversed	متقاطع
traverses	خط متقاطع
traverses	متقاطع
traversing	خط متقاطع
thwartwise	متقاطع
intercepter	متقاطع
crosser	متقاطع
crosses	متقاطع
cross	متقاطع
crossest	متقاطع
traversing	متقاطع
transverse	متقاطع
intersecting	متقاطع
crossover	متقاطع
crisscross	متقاطع
secant	خط قاطع متقاطع
secant line	خط متقاطع [ریاضی]
closed traverse	خطوط متقاطع
groined vault	طاق متقاطع
interconversion	تبدیل متقاطع
intersecting	قوسی متقاطع
unresolved corners	حاشیه متقاطع
cross-sections	سطح متقاطع
cross-section	سطح متقاطع
transverse section	برش متقاطع
transversely	بطوراریب یا متقاطع
interlacing arches	طاقهای متقاطع
cross wires	سیمهای متقاطع
diagonal	سیم بر متقاطع
crosscurrent	جریان متقاطع
cross bearings	سمتهای متقاطع
cross hatch	هاشور متقاطع
cross fire	اتشبار متقاطع
cross fire	اتش متقاطع
crossrail	ریل متقاطع
crosshatching	هاشورزنی متقاطع
inweave	درهم متقاطع کردن
crossword puzzle	جدول کلمات متقاطع
interlacing arch	طاق های متقاطع
coefficient of cross elasticity	ضریب کشش متقاطع
charade	جدول کلمات متقاطع
word square	جدول کلمات متقاطع
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
thwartwise	بطور متقاطع اریب
criss-crosses	بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed	بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-cross	بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing	بهطور متقاطع حرکت کردن
to an overthwart	بطور متقاطع ازاین سو بان سو
at an overthwart	بطور متقاطع ازاین سو بان سو
cross buck	حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
cross section	برش متقاطع نمونه یا حد وسط
crossover	متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
interlacing arches	طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
crossbones	تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
cross elasticity of demand	درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
solicitation	تقاضا
requests	تقاضا
importance	تقاضا
requisitions	تقاضا
rogation	تقاضا
requisition	تقاضا
requisitioned	تقاضا
requisitioning	تقاضا
exigence	تقاضا
suit	تقاضا
demands	تقاضا
suited	تقاضا
suits	تقاضا
prayers	تقاضا
prayer	تقاضا
requesting	تقاضا
demand	تقاضا
request	تقاضا
requested	تقاضا
postulated	تقاضا
postulate	تقاضا
postulates	تقاضا
demanded	تقاضا
postulating	تقاضا
demand curve	منحنی تقاضا
demand factor	ضریب تقاضا
demand function	تابع تقاضا
demand factors	عوامل تقاضا
claimed <adj.> <past-p.>	تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.>	تقاضا شده
asked <adj.> <past-p.>	تقاضا شده
demand elasticity	کشش تقاضا
demand management	مدیریت تقاضا
supply and demand	عرضه و تقاضا
law of demand	قانون تقاضا
measurement of demand	تخمین تقاضا
offer and demand	عرضه و تقاضا
on demand	بنا به تقاضا
peak demand	حداکثر تقاضا
within three days of demand	در طی سه روز پس از تقاضا
peak demand	بیشترین تقاضا
quantity of demand	مقدار تقاضا
information on demand	اطلاعات با تقاضا
demand pattern	الگوی تقاضا
demand schedule	جدول تقاضا
demand shift	انتقال تقاضا
elasticity of demand	کشش تقاضا
demand shift	تغییر تقاضا
demand side	ستون تقاضا
demand side	طرف تقاضا
demand surface	سطح تقاضا
demand surface	میزان تقاضا
demandable	قابل تقاضا
demandant	تقاضا کننده
excess demand	فزونی تقاضا
income elasticity of demand	درامدی تقاضا
requisitions	تقاضا کردن
plea	تقاضا استدعا
requisition	چیزمورد تقاضا
pleas	تقاضا استدعا
requested	تقاضا خواسته
demands	تقاضا کردن
requisition	تقاضا کردن
requisitioned	چیزمورد تقاضا
suing	تقاضا کردن
sues	تقاضا کردن
sued	تقاضا کردن
requisitioned	تقاضا کردن
requesting	تقاضا خواسته
application	فرم تقاضا
applications	فرم تقاضا
requisitioning	چیزمورد تقاضا
requisitioning	تقاضا کردن
requisitions	چیزمورد تقاضا
demanded	تقاضا کردن
adjure	تقاضا کردن
applier	تقاضا کننده
demand	تقاضا کردن
request	تقاضا خواسته
demand shift	جابجائی تقاضا
requests	تقاضا خواسته
sue	تقاضا کردن
requirement	تقاضا احتیاج
change in demand	تغییر تقاضا
autotomic	متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomous	متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
requested	تقاضا برای چیزی
measurement of demand	اندازه گیری تقاضا
quantity demanded	مقدار تقاضا شده
supply and demand law	قانون عرضه و تقاضا
solicit	درخواست یا تقاضا کردن از
law of supply and demand	قانون عرضه و تقاضا
glut	عرضه بیش از تقاضا
soliciting	درخواست یا تقاضا کردن از
request	تقاضا برای چیزی
send away for something <idiom>	تقاضا نامه نوشتن
requests	تقاضا برای چیزی
requesting unit	یکان تقاضا کننده
solicited	درخواست یا تقاضا کردن از
request for proposal	تقاضا برای پیشنهاد
solicits	درخواست یا تقاضا کردن از
price elasticity of demand	کشش قیمتی تقاضا
registrant	تقاضا ثبت کننده
stock requisition	تقاضا جهت کالا
on demand	به در خواست به مجرد تقاضا
requesting	تقاضا برای چیزی
indents	تقاضا یاسفارش جنس
demand paging	صفحه بندی تقاضا
demand for money	تقاضا برای پول
indent	تقاضا یاسفارش جنس
demanded	مطالبه تقاضا کردن
application	تقاضا برای چیز
indenting	تقاضا یاسفارش جنس
gluts	عرضه بیش از تقاضا
demand forecast	پیش بینی تقاضا
applicant	تقاضا کننده طالب
demand and supply market	بازار عرضه و تقاضا
applicants	تقاضا کننده طالب
demands	مطالبه تقاضا کردن
money demand	تقاضا برای پول
demand	مطالبه تقاضا کردن
adjure	به اصرار تقاضا کردن
arc elasticity of demand	کشش کمانی تقاضا
applications	تقاضا برای چیز
cross hairs	دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
demand	تقاضا برای انجام چیزی
demand versus quantity demanded	تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
overloads	تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded	تقاضا برای انجام چیزی
put in	تقاضا کردن پیشنهاد دادن
overloaded	تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand [of]	درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
excess demand inflation	تورم ناشی از مازاد تقاضا
infinitely elastic demand curve	منحنی تقاضا با کشش نامحدود